ازدواجاجباری

#ازدواج_اجباری
#پارت_5
*(ویو جونگکوک) *

یونا:ام.. بچه ها میشه ی خواهش ازتون کنم؟
همشون گفتن (جونم)
یونا:میتونید منوجونگکوک رو تنها بزارید
لیسا:اما یونا...
یونا حرف لیسا قطع کرد گفت
یونا:لیسا خواهش میکنم نگرانم نباش خوبم
لیسا باشه ی آرومی گفت و سه تایی خارج شدن
یونا:نمیخوای چیزی بگی؟
جونگکوک:بجز معذرت خواستن حرف...
حرفمو قطع کرد و گفت
یونا:با معذرت خواستن چی درست میشه جونگکوک؟ مثلا من خوب میشم؟ سوختگی های روی تنم خوب میشن؟ دل شکستم از طرف تو چی؟تو به جای اینکه به فکر من توی اون آتیش کوفتی باشی فکره دختره دشمنتی میفهمی؟ دختره کسی که زندگیت نابود کرد و بچگیت رو داغون کرد جونگکوک داغون(با گریه)
نمیدونستم چی بگم..
من واقعا به از اون دختره متنفر بودم هیچوقت به چشم رابطه بهش نگاه نکردم
اما به این کارم که ا/ت نجات دادم خیلی بد بود
هم دل یونا که ولش کردم توی اون آتیش شکست هم نتونستم انتقام بگیرم
اگه میزاشتم میسوخت انتقامم از پدره کثافت ا/ت میگرفتم اما... من هیچوقت اینجوری نبود
یونا:چرا ساکتی؟ مشخصه چون هیچ حرفی برای این کاره مسخرت نداری داغون
دیگه داشتم عصبی میشدم که فریاد زدم
جونگکوک:بسه هی هیچی نمیگم دهنتو باز نکن تو دیونه ای که شک میکنی و دیونه بودن تو به من ربطی نداره فهمیدی خفه شو(با فریاد)
یونا:من خفه شم یا تو که گذاشتی اون دختره عوضی زنده بمونه؟ من باید خفه شم که دختره دشمنت نجات دادی؟
جونگکوک:من روانی نیستم کسی بکشم منو با پدره ا/ت مقایسه نکن فهمیدی؟
با عصبانیت در محکم به روش بستم و زدم و از اتاق خارج شدم
بی توجه به حرفای بچه ها رفتم و روی راه پله نشستم
درسته یونا حق داشت
اما نباید منو با اون عوضی مقایسه می‌کرد
کسی که بچگیم داغون کرد کسی که نابودم کرد
*(ویو ا/ت)*
رفتم سمت دستشویی درش باز کردم
و بعدشم بستم
لبخنده خبیثانه ای زدم
آخجون پنجره هم داره
از لای پنجره به این طرف نگاه کردم
ا/ت:ایول کسی نیست میتونم در به رم(با صدای خیلی آروم)
سریع از پنجره خارج شدم
دونفری منو دیدن
دونفر:وایستا کجا میری (با فریاد)
سریع دویدم تا میتونستم دویدم
یکم ازم دور بودن نفس نفس میزدم
که ی درختی دیدم
پشتش قایم شدم
ا/ت:خداروشکر گمم کردن(با صدای آروم)
که یهو دیدم یکی منو گرفت با خودش برد
جیغ زدم
ا/ت:چیکار میکنی بزارم زمیننن بهت میگم بزارم زمیننن تو کی هستیییی(با جیغ)
(جیمین بود)
جیمین:ساکت شو دیگه چقد جیغ میزنی
ا/ت:ولم کننن گفتم ولم کنننن بزارم زمیننن میخوام از این خراب آباد منو ببریددددد(جیغ)
پرتم کرد تو ی اتاقی و در قفل کرد
ا/ت:داری چیکار میکنی روانییی در اتاق باز کن
قد نسبتا کوتاه و لبای قلوه ای داشت و کت شلوار قشنگی پاش بود
جیمین:نترس انقد روانی نیستم کاریت کنم
ا/ت:غلط کردی کاری کنی
دیدگاه ها (۰)

#ازدواج_اجباری#پارت_ششم*(ویو جیمین) *این چقد لجباز پرو بودول...

ازدواج اجباریپارت_هفتم*(ویو ا/ت) *چشامم باز کردم که دیدم باز...

#ازدواج_اجباری#پارت_4*(ویو ا/ت) *چشام به آرومی باز میشدنوقتی...

#ازدواج_اجباری#پارت_3*(ویوا/ت)*بنزین برداشتم و سرتاسر ریختم ...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط