فیکشن متاهل پارت۱۸
فلش بک:
=تمام تلاشمو کردم ولی این دختر لقمه راحتی نیست به این راحتیا خام نمیشه
٪چرا به همین راحتی بیخالش شدی؟!! بیشتر پا پیچش میشدی
=اوی اوی صداتو بیار پایین رونا! فقط بخاطر اینکه دوست دارم این کارو انجام دادم وقتی دیدم نتیجه نمیده دیگه حوصلم نشد وقتمو تلف کنم درضمن منکه از خدامه با جیمین بهم بزنین اصلا چرا تلاش کنم برگرده سمتت اینو قبول کن اون از اولش عاشقت نبود این وسط تنها کسی که حاضره جونشو برات بده منم
٪بس کن متیو گوشم از این حرفا پره تو هم مث اونی توهم بخاطر شرکت پدرت میخوای بهم نزدیک شی هیچکدوم از حرفاتو باور نمیکنم جیمین هم همینطور مخمو زد لعنت بهش که عاشقش شدم
=اون شرکت کوفتی ذره ای برام اهمیت نداره حرفمو باور کن من اگه دوست نداشتم این همه سال منتظرت نمیموندم میرفتم سراغ یکی دیگه اما هنوزم امید دارم از اون یارو جدا بشی و بیای پیش من
همونطور که حرف میزدن رونا متوجه صدای کلید انداختن جیمین توی در شد، اون نباید متیو رینر رو می‌آورد خونش فقط برای اینکه مطمئن بود جیمین نمیاد خونه
_تو...!! اینجا چه خبره؟!!
٪ج‌جیمین برات توضیح میدم
_نکنه اینم نقشه تو بوده رونا؟ معلومه که بوده مگه غیر از اینم هست واقعا برات متاسفم میدونی اون دختر با اینکه از پله ها هولش دادی چقد به فکرته؟ میدونی وقتی باهات تند حرف میزنم اون ناراحت میشه و باهام دعوا میکنه؟ چرا؟ چون درکت میکنه رونا! اونوقت تو آدم میفرستی سراغش؟؟؟ اون دختر هردفعه باهام بحث میکنه که باهات ملایم تر رفتار کنم من واقعا خواستم یه شانس بهت بدم ولی تو با این کارت اون شانسو از دست دادی به محض اینکه اون قرارداد کوفتی تموم بشه جدا میشیم
جیمین محلت نداد رونا حرفی بزنه، از خونه زد بیرون و به سمت خونه تهیونگ راه افتاد.
از اونطرف رونا روی زانوهاش افتاد و با صدای بلند گریه کرد متیو بغلش کرد و در تلاش بود آرومش کنه.
پایان فلش بک از زبان رونا:
خدا میدونه اون دختره‌ی موزی چجوری براش نقش بازی کرده که انقد به چشمش اومده، دوماه دیگه تاریخ این قرارداد لعنتی تموم میشه و جیمین قصد نداره تا اون روز با من تو یه خونه زندگی کنه...حساب اون دخترو میزارم کف دستش.
اگه جیمین مال من نمیشه حق نداره مال کس دیگه ای شه..
ادامه دارد...
ببخشید امروز قرار بود ظهر آپ کنم ولی نت تا الان قطع بود بارون و رعد و برق شدید میزنه.🥲
بچه ها نظرتون چیه یکم شخصیت ا/ت رو شَرور کنم؟😈
=تمام تلاشمو کردم ولی این دختر لقمه راحتی نیست به این راحتیا خام نمیشه
٪چرا به همین راحتی بیخالش شدی؟!! بیشتر پا پیچش میشدی
=اوی اوی صداتو بیار پایین رونا! فقط بخاطر اینکه دوست دارم این کارو انجام دادم وقتی دیدم نتیجه نمیده دیگه حوصلم نشد وقتمو تلف کنم درضمن منکه از خدامه با جیمین بهم بزنین اصلا چرا تلاش کنم برگرده سمتت اینو قبول کن اون از اولش عاشقت نبود این وسط تنها کسی که حاضره جونشو برات بده منم
٪بس کن متیو گوشم از این حرفا پره تو هم مث اونی توهم بخاطر شرکت پدرت میخوای بهم نزدیک شی هیچکدوم از حرفاتو باور نمیکنم جیمین هم همینطور مخمو زد لعنت بهش که عاشقش شدم
=اون شرکت کوفتی ذره ای برام اهمیت نداره حرفمو باور کن من اگه دوست نداشتم این همه سال منتظرت نمیموندم میرفتم سراغ یکی دیگه اما هنوزم امید دارم از اون یارو جدا بشی و بیای پیش من
همونطور که حرف میزدن رونا متوجه صدای کلید انداختن جیمین توی در شد، اون نباید متیو رینر رو می‌آورد خونش فقط برای اینکه مطمئن بود جیمین نمیاد خونه
_تو...!! اینجا چه خبره؟!!
٪ج‌جیمین برات توضیح میدم
_نکنه اینم نقشه تو بوده رونا؟ معلومه که بوده مگه غیر از اینم هست واقعا برات متاسفم میدونی اون دختر با اینکه از پله ها هولش دادی چقد به فکرته؟ میدونی وقتی باهات تند حرف میزنم اون ناراحت میشه و باهام دعوا میکنه؟ چرا؟ چون درکت میکنه رونا! اونوقت تو آدم میفرستی سراغش؟؟؟ اون دختر هردفعه باهام بحث میکنه که باهات ملایم تر رفتار کنم من واقعا خواستم یه شانس بهت بدم ولی تو با این کارت اون شانسو از دست دادی به محض اینکه اون قرارداد کوفتی تموم بشه جدا میشیم
جیمین محلت نداد رونا حرفی بزنه، از خونه زد بیرون و به سمت خونه تهیونگ راه افتاد.
از اونطرف رونا روی زانوهاش افتاد و با صدای بلند گریه کرد متیو بغلش کرد و در تلاش بود آرومش کنه.
پایان فلش بک از زبان رونا:
خدا میدونه اون دختره‌ی موزی چجوری براش نقش بازی کرده که انقد به چشمش اومده، دوماه دیگه تاریخ این قرارداد لعنتی تموم میشه و جیمین قصد نداره تا اون روز با من تو یه خونه زندگی کنه...حساب اون دخترو میزارم کف دستش.
اگه جیمین مال من نمیشه حق نداره مال کس دیگه ای شه..
ادامه دارد...
ببخشید امروز قرار بود ظهر آپ کنم ولی نت تا الان قطع بود بارون و رعد و برق شدید میزنه.🥲
بچه ها نظرتون چیه یکم شخصیت ا/ت رو شَرور کنم؟😈
۲۰.۶k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.