پارت 23 فصل 2 دزد پنهان
پارت 23 فصل 2 دزد پنهان
رئیس : بسه دیگه بیا برات توضیح بدم باید چیکار کنی فقط ایندفعه کور بازی درنیار
با خنده گفتم
ا/ت : چشم
رفتیم روی صندلی های جلوی کامپیوتر نشستیم و شروع کرد به توضیح دادن
رئیس : اینجا عمارتیه که قراره بری ، یه دختر با مادرش زندگی میکنه گاوصندوق توی کمد اتاقیه که لباسا هست باید از در ورودی وارد بشید و برید به اون اتاق ولی باید حواستون باشه اونجا 2 نفر هست اگه شمارو ببینن خیلی بد میشه
ا/ت : جلوی در حیاط نگهبان نیست؟
رئیس: نه هیچ نگهبانی نیست
ا/ت : چقدر عجیب خب اینا که انقدر پول دارن چرا هیچ نگهبانی ندارن؟
رئیس : این سوال خوبی بود چون امروز نگهبانا رو فرستاده مرخصی
ا/ت : چه خوب
رئیس : همینطوره و تو و جک باید برید و اون پولارو بیارید یکیتون در گاوصندوقو باز میکنه اون یکی ام باید مواظب باشه تا کسی نیاد
جک : من مواظبم
ا/ت :......
جک: ا/ت
ا/ت:....
جک : ا/ت
ا/ت : ها...چیه
جک : کجایی ؟
ا/ت : امشب یه حس عجیب دارم نمیدونم چم شده
جک : بیا بابا خرافاتی شدی
ا/ت : نمیدونم
جک بهم میخندید ولی من واقعا یه حس عجیبی داشتم
بعد از خداحافظی با رئیس و برداشتن کیف و زدن ماسکمو حرکت کردیم جک رانندگی میکرد و اون حس همش بیشتر و بیشتر میشد
داشتیم میرسیدیم که یه گوشه وایساد
جک : باید بقیه راهم پیاده بریم
ا/ت : باشه
پیاده شدیم و بقیه راهو پیاده رفتیم تا رسیدیم جلوی خونه وایسادیم به جک نگاه کردم که اونم به من نگاه کرد
جک: بریم؟
ا/ت : بریم
رفتیم داخل با در عمارت داشتم کلنجار میرفتم تا باز بشه که باز شد آروم رفتیم داخل و درو جوری که انگار بستس بستیم
از توی سالن صدا میومد الان باید خواب باشن ولی بیدارن
خداروشکر سالن در داشت و درم بسته بود (سالن منظورش پذیراییه که مهمونا داخلش نشستن ) به جک علامت دادم بیاد جلو با هم حرکت میکردیم از در که گذشتیم رسیدیم به پله ها رفتیم بالا به سمت اتاق حرکت کردیم خداروشکر کسی نبود رفتیم داخل اتاق بهش علامت دادم مواظب باشه علامت داد که حواسش هست شروع کردم به باز کردن گاوصندوق وقتی رفتم سراغش فهمیدم با کیلید باز میشه ولی رئیس نگفت کیلید کجاست اصلا نگفت با کیلید باز میشه حالا کیلید از کجا پیدا کنم به جک علامت دادم که بیاد اومد پیشم
جک : چی شد؟
ا/ت : گاوصندوق با کیلید باز میشه نمیدونم کیلید کجاس
جک : چی امکان نداره رئیس نگفت
ا/ت : باید بگردیم کیلیدو پیدا کنیم تو اینجا رو بگرد من میرم بقیه اتاقت رو بگردم اگه پیداش کردی بهم خبر بده
جک : باشه
رفتم بیرون اتاق شاید تو اتاق کارش باشه باید اتاق کارشو پیدا کنم داشتم میرفتم ته سالن طرف اتاقا که صدای پا اومد یکی داشت از پله ها میومد بالا
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
رئیس : بسه دیگه بیا برات توضیح بدم باید چیکار کنی فقط ایندفعه کور بازی درنیار
با خنده گفتم
ا/ت : چشم
رفتیم روی صندلی های جلوی کامپیوتر نشستیم و شروع کرد به توضیح دادن
رئیس : اینجا عمارتیه که قراره بری ، یه دختر با مادرش زندگی میکنه گاوصندوق توی کمد اتاقیه که لباسا هست باید از در ورودی وارد بشید و برید به اون اتاق ولی باید حواستون باشه اونجا 2 نفر هست اگه شمارو ببینن خیلی بد میشه
ا/ت : جلوی در حیاط نگهبان نیست؟
رئیس: نه هیچ نگهبانی نیست
ا/ت : چقدر عجیب خب اینا که انقدر پول دارن چرا هیچ نگهبانی ندارن؟
رئیس : این سوال خوبی بود چون امروز نگهبانا رو فرستاده مرخصی
ا/ت : چه خوب
رئیس : همینطوره و تو و جک باید برید و اون پولارو بیارید یکیتون در گاوصندوقو باز میکنه اون یکی ام باید مواظب باشه تا کسی نیاد
جک : من مواظبم
ا/ت :......
جک: ا/ت
ا/ت:....
جک : ا/ت
ا/ت : ها...چیه
جک : کجایی ؟
ا/ت : امشب یه حس عجیب دارم نمیدونم چم شده
جک : بیا بابا خرافاتی شدی
ا/ت : نمیدونم
جک بهم میخندید ولی من واقعا یه حس عجیبی داشتم
بعد از خداحافظی با رئیس و برداشتن کیف و زدن ماسکمو حرکت کردیم جک رانندگی میکرد و اون حس همش بیشتر و بیشتر میشد
داشتیم میرسیدیم که یه گوشه وایساد
جک : باید بقیه راهم پیاده بریم
ا/ت : باشه
پیاده شدیم و بقیه راهو پیاده رفتیم تا رسیدیم جلوی خونه وایسادیم به جک نگاه کردم که اونم به من نگاه کرد
جک: بریم؟
ا/ت : بریم
رفتیم داخل با در عمارت داشتم کلنجار میرفتم تا باز بشه که باز شد آروم رفتیم داخل و درو جوری که انگار بستس بستیم
از توی سالن صدا میومد الان باید خواب باشن ولی بیدارن
خداروشکر سالن در داشت و درم بسته بود (سالن منظورش پذیراییه که مهمونا داخلش نشستن ) به جک علامت دادم بیاد جلو با هم حرکت میکردیم از در که گذشتیم رسیدیم به پله ها رفتیم بالا به سمت اتاق حرکت کردیم خداروشکر کسی نبود رفتیم داخل اتاق بهش علامت دادم مواظب باشه علامت داد که حواسش هست شروع کردم به باز کردن گاوصندوق وقتی رفتم سراغش فهمیدم با کیلید باز میشه ولی رئیس نگفت کیلید کجاست اصلا نگفت با کیلید باز میشه حالا کیلید از کجا پیدا کنم به جک علامت دادم که بیاد اومد پیشم
جک : چی شد؟
ا/ت : گاوصندوق با کیلید باز میشه نمیدونم کیلید کجاس
جک : چی امکان نداره رئیس نگفت
ا/ت : باید بگردیم کیلیدو پیدا کنیم تو اینجا رو بگرد من میرم بقیه اتاقت رو بگردم اگه پیداش کردی بهم خبر بده
جک : باشه
رفتم بیرون اتاق شاید تو اتاق کارش باشه باید اتاق کارشو پیدا کنم داشتم میرفتم ته سالن طرف اتاقا که صدای پا اومد یکی داشت از پله ها میومد بالا
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
۴۹.۶k
۱۷ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.