part3
Crazy over you🖤✨
ᴾᵃʳᵗ³🌕✨
دیوانه تو🖤
+ممنون
سوار شدم و رسوندنم ولی اصلا رئیسشون رو ندیدم
اهمیتی ندادم و رفتم داخل یکم سرمو تکون دادم تا پسر عمو رو پیدا کنم
دویوم سمتش
+سلام میا سلام پسر عمو(میا نامزد پسر عموی ا.ته)
میا:سلام ا.ت
پ.ع.ا:سلام دیر کردی
+شرمنده اخه.....
و کل داستانو براش تعریف کردم
میا:واسه همینه میگن یه دوست پسر برا خودت پیدا کن اخر به تو تجا.وز میشه به این جذابی هم هستی
پ.ع.ا:خدا نکنه وا میا این چیه میگی
میا:مگه دروغه؟
+نه راست میگه
پ.ع.ا:خوب حالا بیاین بشینین الان شامو میارن
درحال خوردن شام بودیم که به طرز وحشتناکی دل پیچه گرفتم
+معذرت میخوام الان بر میگردم《با صدای گرفته》
پ.ع.ا:ا.ت جالت خوبه؟
+خوبم فقط یکم دل پیچه دارم
میا:ا.ت میخوای باهات بیام؟
+نه خودم میرم
رفتمو سریع در دستشویی رو وا کردم به صورت اب زدم و قرص خوردم حالم واقعا بد بود یکم همینجوری به اینه خیره موندم تا حالم بهتر شه
که یه مردی وارد دستشویی شد
+ببخشید اینجا دستشویی زنونست
توجهی نکرد انگار مست بود
اومد سمتم و به دیوار تکیم داد بلند تر تکرار کردم
+اقا اینجا دستشویی زنونست《بلند》
توجهی نکرد منو بین دیوارو دستاش حبص کرد
ترسیده بودم واقعا ترسناک بود
که به لبام حمله کرد و بوسیدشون سعی کردم جداش کنم ولی نمیشد چند بار بهش مشت زدم ولی دستامو گرفت بالا سرم
داشتم از بدبختی گریه میکردم که میا اومد
میا:ا.ت حالت....جیغغغغغغ
همه جمع شدن که یکی ناگهانی پرید وسط
دست مرده رو گرفت و پیچوند
*:اه لعنتی ولم کن نمیبینی چه لذای میبرم؟
_از دخترمردم لذت میبری عوضی؟
تا تونستم سریع دویدم بغل میا
میا:ا.ت حالت خوبه؟
+من...هق..میا...
میا:اشکال نداره اروم باش بیا بریم
+هوم
پایان
ا.ت اومد یروز بره مهمونی بیست نفر گرفتنش🗿
ᴾᵃʳᵗ³🌕✨
دیوانه تو🖤
+ممنون
سوار شدم و رسوندنم ولی اصلا رئیسشون رو ندیدم
اهمیتی ندادم و رفتم داخل یکم سرمو تکون دادم تا پسر عمو رو پیدا کنم
دویوم سمتش
+سلام میا سلام پسر عمو(میا نامزد پسر عموی ا.ته)
میا:سلام ا.ت
پ.ع.ا:سلام دیر کردی
+شرمنده اخه.....
و کل داستانو براش تعریف کردم
میا:واسه همینه میگن یه دوست پسر برا خودت پیدا کن اخر به تو تجا.وز میشه به این جذابی هم هستی
پ.ع.ا:خدا نکنه وا میا این چیه میگی
میا:مگه دروغه؟
+نه راست میگه
پ.ع.ا:خوب حالا بیاین بشینین الان شامو میارن
درحال خوردن شام بودیم که به طرز وحشتناکی دل پیچه گرفتم
+معذرت میخوام الان بر میگردم《با صدای گرفته》
پ.ع.ا:ا.ت جالت خوبه؟
+خوبم فقط یکم دل پیچه دارم
میا:ا.ت میخوای باهات بیام؟
+نه خودم میرم
رفتمو سریع در دستشویی رو وا کردم به صورت اب زدم و قرص خوردم حالم واقعا بد بود یکم همینجوری به اینه خیره موندم تا حالم بهتر شه
که یه مردی وارد دستشویی شد
+ببخشید اینجا دستشویی زنونست
توجهی نکرد انگار مست بود
اومد سمتم و به دیوار تکیم داد بلند تر تکرار کردم
+اقا اینجا دستشویی زنونست《بلند》
توجهی نکرد منو بین دیوارو دستاش حبص کرد
ترسیده بودم واقعا ترسناک بود
که به لبام حمله کرد و بوسیدشون سعی کردم جداش کنم ولی نمیشد چند بار بهش مشت زدم ولی دستامو گرفت بالا سرم
داشتم از بدبختی گریه میکردم که میا اومد
میا:ا.ت حالت....جیغغغغغغ
همه جمع شدن که یکی ناگهانی پرید وسط
دست مرده رو گرفت و پیچوند
*:اه لعنتی ولم کن نمیبینی چه لذای میبرم؟
_از دخترمردم لذت میبری عوضی؟
تا تونستم سریع دویدم بغل میا
میا:ا.ت حالت خوبه؟
+من...هق..میا...
میا:اشکال نداره اروم باش بیا بریم
+هوم
پایان
ا.ت اومد یروز بره مهمونی بیست نفر گرفتنش🗿
۱۰.۷k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.