Crazy over you

Crazy over you🖤✨
ᴾᵃʳᵗ⁴🌕✨
دیوانه تو🖤

چنتا محافظ اومدن و مرده رو پر کردن بیرون

رفتم سمت مرده
+واقعا ممنون از کمکتون اگر کمک نمیکردین شاید بهم تجا.وز میکردن
_کاری نکردم لطفا مراقب خودتون باشین این روزا زیاد این اتفاقا میوفته
+بله ممنون
پ.ع.ا:اع ا.ت دوست پسر پیدا کردی(یک هو پیداش شد)
میا:بالاخره تشریف اوردین
پ.ع.ا:دیدم همه جمع شدن گفتم منم بیام
+ببند پسر عمو دوست پسر کجا بود؟
_دختر عموتونه رئیس جانگ؟
پ.ع.ا:اره دختر عمومه ا.ت این رئیس همون شرکتس که میگفتم
+اهان اوکی خب به من چهههه
کیفمو برداشتم و رفتم

_زن جالبی هست
پ.ع.ا:البته رو اصاب
_یجورایی خوشم اومد
پ.ع.ا:اصلا اوردمش اینجا که از سینگلی در بیاد
_(خنده)

بعد شام بود همه داشتن میرقصیدن منم داشتم با گوشیم کار میکردم

که یکی دستشو گذاشت رو شونم و گوشیمو از دشتم کشید برگشتم که گوشی رو از دستش بگیرم ولی خشکم زد

پایان

بچه ها این فیکو حمایت کنید خیلی قشنگه🦭
دیدگاه ها (۱۱)

Crazy over you🖤✨ᴾᵃʳᵗ⁵🌕✨دیوانه تو🖤که گوشی رو از دستش بگیرم که...

Crazy over you🖤✨ᴾᵃʳᵗ⁶🌕✨دیوانه تو🖤و بعدش خیسی اشک رو....._چه ...

part3

part2

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط