p14
یسری مبل راحتی برای اون قسمت گرفته بودم
و یسری مبل رسمی برای مهمون یا هر کسی که باهاش خیلی راحت نباشم
همشونو از کارتن دراوردم و به بدبختی سر جاشون گزاشتم
و یخچال رو گزاشتم سر جاش
حالا باید برم سراق وسایل اضافی
اول از کمد شروع کردم و همه ی لباسام و کفشام و گزاشتم توش
ایندفه همه ی کتابای درسیم و رمانهامو دفترامو چیدم توی کتاب خانه
و خورد میزم
راستش برنامم اینه که نصفش برای درس باشه و نصف دیگش برای طراحی
اول تمام خدکار و ماژیک و مدادام و چیدم
سمت دیگه همه ی مداد های طراحیم و کاغذام رو گزاشتم
و یه چراغ مطالعه
همه ی رو تختی ها و دشک ها رو هم انداختم
اتاقم کارش تموم شد
پزیرایی کار زیادی نداشت
میمونه خرید خراکی تا نمیرم و بتونم یه چیزی درست کنم
چند دقیقه ای روی تخت دراز کشیدم تا یزه فقط یه زرههه استراحت کنم
بعد نیم ساعت بلند شدم و دوباره لباس پوشیدم
یه چیزی شبیه یه سوییشرد اور سایز و جوراب بلند ستش
"عکسشو میزارم"
رفتم تو حال و رکس رو دیدم که خوابیده
ادم دلش میخواد بخورتش انقد کیوتهههه
وسایلمو گزاشتم تو جیبم و زدم بیرون
راه زیادی تا مدرسم نبود پس پیاده رفتم
میخواستم برم مدرسه برای ثبت نام
"چهل مین بعد"
کارم انجام ظد و مدرسه از فردا شروع میشه
لباسمونم اختیاریه
یجورایی خوشم اومد
مدرسه ی باحلی بود
برگشتم نزدیکای خونه و رفتم توی سوپری
"اگه یادتون باشه یه سوپری کنار خونم بود"
کلی سبزیجات و نودل و دوکبوکی و نوشیدنی خریدم
پولشو دادم و سعی کردم حملش کنم
انقدر زیاد بودن که واقعا کمرم ارور داد
به هر زوری بود بردمشون و گزاشتم توی یخچال
قبل از اینکه بیام سئول با یه نفر برای دفاع شخصی و بکس و اینا صحبت کردم تا تمرین ببینم
امروز ساعت هفت تمرینه
چون خیلیی خسته بودم یه نودل درست کردم و خوردم
رکس هنوزم خوابه
برای اینکه یکم خستگی از تنم در بره رفتم روی تخت و تقریبا دو ساعت خوابیدم
"ساعت شیش"
بلند شدم و کارامو کردم
امروز واقعا خسته بودم
ولی بلند شدم و یه انرژی زا خوردم
لباس ظهرم و پوشیدم و فقط یه تینت زدم
و زدم بیرون
سه تاکسی گرفتم
تقریبا ده مین بعد رسیدم و پیاده شدم
مربیم مرد بود
تا ساعت ده شب تمرین کردم
فعلا یاد گرفتم اگه یکی بخواد بهم حمله کنه چجوری جاخالی بدم
چون مربیم گفت که قدرتت کمه و باید تقویتش کنی
تا اون موقه رو همین کار میکنیم
بیست
و یسری مبل رسمی برای مهمون یا هر کسی که باهاش خیلی راحت نباشم
همشونو از کارتن دراوردم و به بدبختی سر جاشون گزاشتم
و یخچال رو گزاشتم سر جاش
حالا باید برم سراق وسایل اضافی
اول از کمد شروع کردم و همه ی لباسام و کفشام و گزاشتم توش
ایندفه همه ی کتابای درسیم و رمانهامو دفترامو چیدم توی کتاب خانه
و خورد میزم
راستش برنامم اینه که نصفش برای درس باشه و نصف دیگش برای طراحی
اول تمام خدکار و ماژیک و مدادام و چیدم
سمت دیگه همه ی مداد های طراحیم و کاغذام رو گزاشتم
و یه چراغ مطالعه
همه ی رو تختی ها و دشک ها رو هم انداختم
اتاقم کارش تموم شد
پزیرایی کار زیادی نداشت
میمونه خرید خراکی تا نمیرم و بتونم یه چیزی درست کنم
چند دقیقه ای روی تخت دراز کشیدم تا یزه فقط یه زرههه استراحت کنم
بعد نیم ساعت بلند شدم و دوباره لباس پوشیدم
یه چیزی شبیه یه سوییشرد اور سایز و جوراب بلند ستش
"عکسشو میزارم"
رفتم تو حال و رکس رو دیدم که خوابیده
ادم دلش میخواد بخورتش انقد کیوتهههه
وسایلمو گزاشتم تو جیبم و زدم بیرون
راه زیادی تا مدرسم نبود پس پیاده رفتم
میخواستم برم مدرسه برای ثبت نام
"چهل مین بعد"
کارم انجام ظد و مدرسه از فردا شروع میشه
لباسمونم اختیاریه
یجورایی خوشم اومد
مدرسه ی باحلی بود
برگشتم نزدیکای خونه و رفتم توی سوپری
"اگه یادتون باشه یه سوپری کنار خونم بود"
کلی سبزیجات و نودل و دوکبوکی و نوشیدنی خریدم
پولشو دادم و سعی کردم حملش کنم
انقدر زیاد بودن که واقعا کمرم ارور داد
به هر زوری بود بردمشون و گزاشتم توی یخچال
قبل از اینکه بیام سئول با یه نفر برای دفاع شخصی و بکس و اینا صحبت کردم تا تمرین ببینم
امروز ساعت هفت تمرینه
چون خیلیی خسته بودم یه نودل درست کردم و خوردم
رکس هنوزم خوابه
برای اینکه یکم خستگی از تنم در بره رفتم روی تخت و تقریبا دو ساعت خوابیدم
"ساعت شیش"
بلند شدم و کارامو کردم
امروز واقعا خسته بودم
ولی بلند شدم و یه انرژی زا خوردم
لباس ظهرم و پوشیدم و فقط یه تینت زدم
و زدم بیرون
سه تاکسی گرفتم
تقریبا ده مین بعد رسیدم و پیاده شدم
مربیم مرد بود
تا ساعت ده شب تمرین کردم
فعلا یاد گرفتم اگه یکی بخواد بهم حمله کنه چجوری جاخالی بدم
چون مربیم گفت که قدرتت کمه و باید تقویتش کنی
تا اون موقه رو همین کار میکنیم
بیست
۱.۷k
۱۲ مهر ۱۴۰۲