*still with me*PT1
صبح بود بیدار شدم . ساعت رو نگاه کردم خب نیمساعت وقت داشت اماده بشم .صبحونم رو خوردم بدون این که با داداشم جین حرف بزنم اماده شدم و رفتم دانشگاه. اخه باهم دعوا کرده بودیم دیشب. رسیدم دانشگاه بدو بدو رفتم سمت دوستم مینسو. بغلش کردم و گفتم(علامت ا/ت+ علامت مینسو
+چطوری کره خر من؟
÷خوبم کره خرم:)
÷ا/ت میای بریم از بوفه یه چزی بگیریم بخوریم؟
+بریم منم هوس موچی کردم
رفتیم دم بوفه و مینسو بابل تی گرفت منم موچی
داشتم میرفتم که با یه جسم خیلی محکم برخورد کردم خودم از پشت افتادم موچیم هم افتاد روی زمین
بالا رو که نگاه کردم خودم موندم پشمام ریخت اوففف جونن چه کراشیه اما تا حالا توی دانشگاه ندیدمش
مهم نیست همون موقع بهم گفت
(کمک میخوای؟ دستت رو بده من کوچولو)
دستش رو پس زدم و بلند شدم و کلی فوش بهش دادم
+بیشعور موچیم از دست رفت کوچولو هم عمته پدسگ اشغالل...
مینسو دستم رو گرفت و کشوندم و گفت
÷شتر چیکار میکنی ابروت رفت
زنگ خورد من و منیسو رفتیم توی کلاس و سر جامون نشستیم معلم اومد و گفت(بچه ها امروز یه دانشجوی انتقالی داریم. باهاش خوب باشید)
همین که اون دانشجو اومد توی کلاس جا خوردم همون پسری بود که کنار بوفه خورد بهم .خودشو معرفی کرد (علامت کوک-)
-سلام من جونگ کوک هستم میتونید کوک صدام کنید
دقیقا اومد پشت سر من نشست تا استاد داشت کاراش رو میکر رو به من گفت
-کوچولو بعد کلاس بیا بریم برات موچی بخرم
+من کوچولو نیستممم. موچی هم نمیخواممم.
-باشه کوچولو.(خنده)
کلاس شروع شد سر کلاس تاریخ بودیم حوصله سر بر ترین کلاس بود به ساعتم نگاه کردم یسسس پنج دقیقه دیگه زنگه . زنگ خورد رفتیم بیرون که کوک همون دانشجو جدیده دست و گرفت و کشوندم سمت بوفه .
-چه طعمی میخوای؟
+توت فرنگی
یه ظرف پر از موچی توت فرنگی برام گرفت و گفت
_بفرما حالا راضی شدی؟)
+ممنون
رفتم دیدم جین و مینسو دارن باهم از کنارشون رد شدم جین گفت (علامت جین=)
=ا/ت اجی جونم تورو خدا باهام اشتی کن. چه طور دلت میاد برگشتم و گفتم
+به شرطی که دیگه همه ی نوتلا ها رو نخوری
=اصلا یه کار کنیم 6 تا نتلا میگیریم و تقسیم بر دو میکنیم
لخند زدم و پردیم بغلش. بغلم کرد و گفت
=مرسی که باهام اشتی کردی خواهر کره خرم داشتم دق میکردم.
+یااا بزار دودیقه بگذرهه
*کوک ویو*
داشتم میرفتم سمت کلاس که دیدم پرید تو بغل یه پسری چقدرم قیافه ی پسره برام اشنا بود.. . عصبانی شدم
اما با شنیدن جمله ی خواهر کره خرم اروم شدم.اخه چه اصطلاحی برا عشق ورزیدن به خواهرش استفاده میکه. ولی خوبه داداششه اگر با یه پسر
بود وای به حالش ها چم شده چرا اینجوری شدم نکنه عاشق شدم نه نه تو عاشقش نیستی
*پرش زمانی*
*ا/ت ویو*
از مینسو خداحافظی کردیم. از اونجایی که من و جین توی تصادف پدرمادرمون رو ازدست دادیم باید کار کنیم تا بتونیم خرج خودمون رو بدیم.
بعد از اون تصادف من و جین توی یه کافه شروع به کارکردیم ویه خونه برای خودمون دست و پا کردیم. حرکت کردیم سمت کافه رسیدیم کافه چند ساعتی کار کردیم ساعت چهار بود داشتم جر میخوردم از خستی اما تا شیش باید کار میکردم همینجوری بدو این و بدو اونور تا ساعت شیش شد.
.
اسلاید دوم(استایل ا/ت)
اسلاید سوم(استایل جین)
اسلاید چهارم(آستایل کوک)
اسلاید پنجم(مینسو)
.
اینم از فیک جدیدددد بهش عشق بورزید و بدوستیدش
بوس که کله ی همتونننن3>
+چطوری کره خر من؟
÷خوبم کره خرم:)
÷ا/ت میای بریم از بوفه یه چزی بگیریم بخوریم؟
+بریم منم هوس موچی کردم
رفتیم دم بوفه و مینسو بابل تی گرفت منم موچی
داشتم میرفتم که با یه جسم خیلی محکم برخورد کردم خودم از پشت افتادم موچیم هم افتاد روی زمین
بالا رو که نگاه کردم خودم موندم پشمام ریخت اوففف جونن چه کراشیه اما تا حالا توی دانشگاه ندیدمش
مهم نیست همون موقع بهم گفت
(کمک میخوای؟ دستت رو بده من کوچولو)
دستش رو پس زدم و بلند شدم و کلی فوش بهش دادم
+بیشعور موچیم از دست رفت کوچولو هم عمته پدسگ اشغالل...
مینسو دستم رو گرفت و کشوندم و گفت
÷شتر چیکار میکنی ابروت رفت
زنگ خورد من و منیسو رفتیم توی کلاس و سر جامون نشستیم معلم اومد و گفت(بچه ها امروز یه دانشجوی انتقالی داریم. باهاش خوب باشید)
همین که اون دانشجو اومد توی کلاس جا خوردم همون پسری بود که کنار بوفه خورد بهم .خودشو معرفی کرد (علامت کوک-)
-سلام من جونگ کوک هستم میتونید کوک صدام کنید
دقیقا اومد پشت سر من نشست تا استاد داشت کاراش رو میکر رو به من گفت
-کوچولو بعد کلاس بیا بریم برات موچی بخرم
+من کوچولو نیستممم. موچی هم نمیخواممم.
-باشه کوچولو.(خنده)
کلاس شروع شد سر کلاس تاریخ بودیم حوصله سر بر ترین کلاس بود به ساعتم نگاه کردم یسسس پنج دقیقه دیگه زنگه . زنگ خورد رفتیم بیرون که کوک همون دانشجو جدیده دست و گرفت و کشوندم سمت بوفه .
-چه طعمی میخوای؟
+توت فرنگی
یه ظرف پر از موچی توت فرنگی برام گرفت و گفت
_بفرما حالا راضی شدی؟)
+ممنون
رفتم دیدم جین و مینسو دارن باهم از کنارشون رد شدم جین گفت (علامت جین=)
=ا/ت اجی جونم تورو خدا باهام اشتی کن. چه طور دلت میاد برگشتم و گفتم
+به شرطی که دیگه همه ی نوتلا ها رو نخوری
=اصلا یه کار کنیم 6 تا نتلا میگیریم و تقسیم بر دو میکنیم
لخند زدم و پردیم بغلش. بغلم کرد و گفت
=مرسی که باهام اشتی کردی خواهر کره خرم داشتم دق میکردم.
+یااا بزار دودیقه بگذرهه
*کوک ویو*
داشتم میرفتم سمت کلاس که دیدم پرید تو بغل یه پسری چقدرم قیافه ی پسره برام اشنا بود.. . عصبانی شدم
اما با شنیدن جمله ی خواهر کره خرم اروم شدم.اخه چه اصطلاحی برا عشق ورزیدن به خواهرش استفاده میکه. ولی خوبه داداششه اگر با یه پسر
بود وای به حالش ها چم شده چرا اینجوری شدم نکنه عاشق شدم نه نه تو عاشقش نیستی
*پرش زمانی*
*ا/ت ویو*
از مینسو خداحافظی کردیم. از اونجایی که من و جین توی تصادف پدرمادرمون رو ازدست دادیم باید کار کنیم تا بتونیم خرج خودمون رو بدیم.
بعد از اون تصادف من و جین توی یه کافه شروع به کارکردیم ویه خونه برای خودمون دست و پا کردیم. حرکت کردیم سمت کافه رسیدیم کافه چند ساعتی کار کردیم ساعت چهار بود داشتم جر میخوردم از خستی اما تا شیش باید کار میکردم همینجوری بدو این و بدو اونور تا ساعت شیش شد.
.
اسلاید دوم(استایل ا/ت)
اسلاید سوم(استایل جین)
اسلاید چهارم(آستایل کوک)
اسلاید پنجم(مینسو)
.
اینم از فیک جدیدددد بهش عشق بورزید و بدوستیدش
بوس که کله ی همتونننن3>
۱۲.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.