☆♡پارت: ۲۴♡☆
☆♡پارت: ۲۴♡☆
جونگ کوک و سوجین باهم رفتن پشتبوم مدرسه...
جونگ کوک: انگار پشتبوم مدرسه رو خیلی دوست داری...
سوجین: اره.. هم هوای خوبی داره.. هم ساکت و خلوته.. سکوت و خیلی دوست دارم...
جونگ کوک: اوهوم.. اره درکت میکنم...
سوجین: واقعا؟.. خوبه پس...
ی نیمکت قدیمی اونجا بود و رفتن نشستن روی اون نیمکت...
سوجین: خیلی خب حالا بگو ببینم کدوم درسارو بیشتر از همه مشکل داری تا بیشتر روی اونا کار کنیم...
جونگ کوک: راستی واسه اماده شدن برای امتحانا چقدر وقت داریم؟
سوجین: تقریبا ی ماه...
جونگ کوک: خوبه پس وقت داریم" تو این ی ماه میتونم مختو بزنم"...(بچه ها این علامت:" یعنی داره تو ذهنش فکر میکنه قبلا گفتم ولی دوباره برای اونایی که نمیدونن گفتم)
سوجین: اوهوم.. خب حالا بگو...
جونگ کوک: خب چطوری بگم.. تقریبا همه درسارو مشکل دارم...
سوجین: خب بیشتر توی چه درسایی مشکل داری؟... اول اونارو بگو...
جونگ کوک: خب.. ریاضی، فیزیک و شیمی رو از همه بیشتر مشکل دارم...
سوجین: انگلیسی چی؟ انگلیسی رو که مشکل نداری؟
جونگ کوک: نه اینگلیسیم خیلی خوبه تو اون مشکلی ندارم...
سوجین: خوبه اخه من انگلیسیم زیاد خوب نیست...
جونگ کوک: خب اگه بخوای من می تونم یادت بدم.. تو توی بقیه درسا کمکم میکنی منم توی انگلیسی کمکت میکنم.. اینطوری بی حساب میشیم...
سوجین: باشه... پس اول از ریاضی شروع میکنیم خوبه؟
جونگ کوک: اوهوم.. هرچی تو بگی...
سوجین: فک کنم از اول کتاب ریاضی رو مشکل داری نه؟
جونگ کوک به نشونه تایید سری تکون داد...
سوجین: پس بنظرم الان ی چند تا نکته یادت بدم و از فردا جدی شروع کنیم درس خوندن.. باشه؟
جونگ کوک: باشه...
جونگ کوک انگار یکم رام شده بود و دیگه مسخره بازی و وحشی بازی در نمی اورد... انگار اون دختر تونسته بود یکم اپن جونگ کوک عصبی و خشن رو رام کنه... جونگ کوک خیلی اروم نشسته بود و به حرفای دختر روبه روش گوش میداد...
سوجین: خیلی خب تا اینجا فهمیدی چی شد؟
جونگ کوک: اره... قشنگ فهمیدم... واقعا خیلی خوب درس میدی!
سوجین: خوبه خوشحالم که چیزایی رو که میگم یاد میگیری... حالا پاشو بریم پایین یکم دیگه زنگ کلاسا میخوره...
جونگ کوک: باشه... ولی متوجه ی چیزی شدی؟
سوجین: چی؟
جونگ کوک: اینکه بالاخره تونستیم باهم کنار بیایم؟
سوجین: نخیر.. من بخاطر این یکم باهات کنار اومدم که باید توی امتحانا نمره خوبی بگیرم و چون استادم و مارو هم گروهی کرده اگه تو نمره پایینی بگیری از منم نمره کم میکنه!.. بعدشم تا وقتی تا وقتی که تو سربه سرم نزاری من کاریت ندارم...
جونگ کوک: خیلی خب پس من از این به بعد سعی میکنم کم تر اذیتت کنم خوبه؟
سوجین: سعی میکنی؟؟
جونگ کوک: اره اما دلم برای دعواها مون تنگ میشه...
سوجین: اما من نمیشه حالا بیا بریم...
شرطا:
لایک: ۳۵
کامنت: ۴۰
جونگ کوک و سوجین باهم رفتن پشتبوم مدرسه...
جونگ کوک: انگار پشتبوم مدرسه رو خیلی دوست داری...
سوجین: اره.. هم هوای خوبی داره.. هم ساکت و خلوته.. سکوت و خیلی دوست دارم...
جونگ کوک: اوهوم.. اره درکت میکنم...
سوجین: واقعا؟.. خوبه پس...
ی نیمکت قدیمی اونجا بود و رفتن نشستن روی اون نیمکت...
سوجین: خیلی خب حالا بگو ببینم کدوم درسارو بیشتر از همه مشکل داری تا بیشتر روی اونا کار کنیم...
جونگ کوک: راستی واسه اماده شدن برای امتحانا چقدر وقت داریم؟
سوجین: تقریبا ی ماه...
جونگ کوک: خوبه پس وقت داریم" تو این ی ماه میتونم مختو بزنم"...(بچه ها این علامت:" یعنی داره تو ذهنش فکر میکنه قبلا گفتم ولی دوباره برای اونایی که نمیدونن گفتم)
سوجین: اوهوم.. خب حالا بگو...
جونگ کوک: خب چطوری بگم.. تقریبا همه درسارو مشکل دارم...
سوجین: خب بیشتر توی چه درسایی مشکل داری؟... اول اونارو بگو...
جونگ کوک: خب.. ریاضی، فیزیک و شیمی رو از همه بیشتر مشکل دارم...
سوجین: انگلیسی چی؟ انگلیسی رو که مشکل نداری؟
جونگ کوک: نه اینگلیسیم خیلی خوبه تو اون مشکلی ندارم...
سوجین: خوبه اخه من انگلیسیم زیاد خوب نیست...
جونگ کوک: خب اگه بخوای من می تونم یادت بدم.. تو توی بقیه درسا کمکم میکنی منم توی انگلیسی کمکت میکنم.. اینطوری بی حساب میشیم...
سوجین: باشه... پس اول از ریاضی شروع میکنیم خوبه؟
جونگ کوک: اوهوم.. هرچی تو بگی...
سوجین: فک کنم از اول کتاب ریاضی رو مشکل داری نه؟
جونگ کوک به نشونه تایید سری تکون داد...
سوجین: پس بنظرم الان ی چند تا نکته یادت بدم و از فردا جدی شروع کنیم درس خوندن.. باشه؟
جونگ کوک: باشه...
جونگ کوک انگار یکم رام شده بود و دیگه مسخره بازی و وحشی بازی در نمی اورد... انگار اون دختر تونسته بود یکم اپن جونگ کوک عصبی و خشن رو رام کنه... جونگ کوک خیلی اروم نشسته بود و به حرفای دختر روبه روش گوش میداد...
سوجین: خیلی خب تا اینجا فهمیدی چی شد؟
جونگ کوک: اره... قشنگ فهمیدم... واقعا خیلی خوب درس میدی!
سوجین: خوبه خوشحالم که چیزایی رو که میگم یاد میگیری... حالا پاشو بریم پایین یکم دیگه زنگ کلاسا میخوره...
جونگ کوک: باشه... ولی متوجه ی چیزی شدی؟
سوجین: چی؟
جونگ کوک: اینکه بالاخره تونستیم باهم کنار بیایم؟
سوجین: نخیر.. من بخاطر این یکم باهات کنار اومدم که باید توی امتحانا نمره خوبی بگیرم و چون استادم و مارو هم گروهی کرده اگه تو نمره پایینی بگیری از منم نمره کم میکنه!.. بعدشم تا وقتی تا وقتی که تو سربه سرم نزاری من کاریت ندارم...
جونگ کوک: خیلی خب پس من از این به بعد سعی میکنم کم تر اذیتت کنم خوبه؟
سوجین: سعی میکنی؟؟
جونگ کوک: اره اما دلم برای دعواها مون تنگ میشه...
سوجین: اما من نمیشه حالا بیا بریم...
شرطا:
لایک: ۳۵
کامنت: ۴۰
۲۷.۷k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.