part

part:6
جونگکوک: مگه نگفتم باکسی گرم نگیر
بورام:ب ببخشید

جونگکوک دست بورام رو گرفت و نشستن یه جای دیگه و جونگکوک یه مشروب سفارش داد و تند تند می‌خورد

بورام:بسه دیگه انقد زیاده روی نکن
جونگکوک: به توچه دلم میخواد (مست)

آخرای مهمونی بود که جونگکوک خیلی مست بود‌ وداشت چرت پرت میگفت و بورام داشت کمکش می‌کرد که سوار ماشین بشه.

جونگکوک: بورام (مست)
بورام:چیه؟
جونگکوک: تو خونه ی من شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنجشنبه جمعه هفت روز هفته میکنمت (داره چرت پرت میگه شما باور نکنین🤣)
بورام: ساکت شو

بورام به هرزحمتی جونگکوک رو سوار ماشین کرد و خودشم نشست پشت فرمون بعد چند مین رسیدن خونه بورام جونگکوک رو گذاشت روتخت پ کمک کرد لباساشو عوض کنه

جونگکوک: شیطون شدی هاا😈
بورام:ساکت شو فقط دارم کمکت میکنم.

بورام لباسای جونگکوک رو عوض کرد و جونگکوک رو گذاشت رو تخت و خودش داشت میرفت که جونگکوک دستشو گرفت و پرتش کرد رو تخت از پشت بغلش کرد و خوابیدن.

(صبح)
جونگکوک" صبح با کمی سرگیجه بیدار شدم دیدم بورام تو بغلم خوابیده تاحالا به هیچکس همچین حسی نداشتم

بورام: بیداری؟ (خوابالو)
جونگکوک: نه هنوز خوابم
بورام: هه هه بامزه
جونگکوک: ازتوکه بامزه تر نیستم

بورام پاشد و رفت oW جونگکوک پاشد و لباساشو پوشید

بورام:داری میری
جونگکوک؛:آره توام باید باهام بیای
بورام:من؟
جونگکوک: آره یه جلسه داریم توام باید نقشی که بهت دادم رو بخوبی بازی کنی
بورام:باشه

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۶)

part:7بورام آماده شد و اومد بیرونجونگکوک: مثل همیشه خوشگل شد...

part:8بعد چندمین رسیدن خونهجونگکوک: هرچی نگاهش میکنم بیشتر ع...

part:5بورام: باشه ببخشید جونگکوک بورام رو ول کرد و رفت بیرون...

part:4بورام: چشمجونگکوک: آفرین حالا بیا امضا کنبورام قرارداد...

ادامه ی پارت ⁷ .....ویو جناجنا: خوب شد؟کای : اره....خیلی هم ...

Part:15________________________________لونا رفت سمت اتاقش و ...

part ³اون صدای امیلی بود؟جونگکوک گوشاش رو تیز کرد که صداهارو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط