part

part:7
بورام آماده شد و اومد بیرون

جونگکوک: مثل همیشه خوشگل شدی بیبی گرل
بورام:چی؟
جونگکوک: همین که شنیدی برو تو ماشین الان میام

بورام"رفتم تو ماشین نشستم داشتم به حرفی که جونگکوک میزد فکر میکردن آخه کی به زن قراردادیش میگه بیبی گرل جونگکوک اومد تو ماشین نشست و راه افتادیم و بعد چند مین رسیدیم

جونگکوک دست بورام رو گرفت و نشستن

جونگکوک: امروز میخوام یکی رو بهتون معرفی کنم مین بورام همسر مته و. ما عاشق همیم

جلسه تموم شد و بورام جونگکوک داشتن میرفتن سمت خونه

بورام:برای همین گفتی بیام اینجا
جونگکوک: بلاخره تورو باید به همه معرفی میکردم

تلفن بورام زنگ خورد یونگی بود و بورام نمی خواست جوابشو بده

جونگکوک: کیه؟
بورام:هیچی ولش کن

جونگکوک موبایل بورام رو برداشت و جواب داد

جونگکوک:الو
یونگی: الو رئیس شمایید ببخشید فک کنم اشتباه گرفتم
جونگکوک: نه درست گرفتی بورام نمی‌خواست جواب بده من بجاش جواب دادم حالا هم گوشی رو میدم بهش

جونگکوک گوشی رو داد به بورام

بورام: الو سلام (سرد)
یونگی:سلام خواهری چطوری
بورام:خوبم چرا زنگ زدی
یونگی:اشکالی داره به خواهرم زنگ بزنم
بورام:ولی من تورو برادرم حساب نمیکنم تورو دشمنم حساب میکنم

بورام گوشی رو روی یونگی قطع کرد و جونگکوک چیزی نگفت

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۷)

part:8بعد چندمین رسیدن خونهجونگکوک: هرچی نگاهش میکنم بیشتر ع...

part:9یونگی:سلام رئیسجونگکوک: سلام کاری داشتییونگی: آرهجونگک...

part:6جونگکوک: مگه نگفتم باکسی گرم نگیربورام:ب ببخشیدجونگکوک...

part:5بورام: باشه ببخشید جونگکوک بورام رو ول کرد و رفت بیرون...

دختری که آرزو داشت

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

⁨ ⁨ ⁨ ⁨ ⁨ تا حالا به خدا زنگ زدی ؟ الو سلام ببخشید منزل خداس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط