Part2۸
#Part2۸
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
بعد از اون شب دیدم به شیرین عوض شد
لعنتی همش فکر میکردم با اون هم این حس رو تجربه کنم
هرچی بیشتر ورزش میکردم و از مواد بدنسازی مثل کراتین و امینو اسید و غیره استفاده میکردم میلم بیشتر و بیشتر میشد انگار بیشتر منو به سمت شیرین ترغیب میکردند
یکی دو شب دیگه پارمیس منو برد خونه ی همون دوستش کم کم تو رابطه به قول پارمیس حرفه ای شده بودم
انقدر کمبود شیرین رو داشتم همه ی حرصم رو سر پارمیس خالی میکردم
رابطه مون درحد هفته ای یه شب بود و بس!
تا اینکه یه روز گوشیم زنگ خورد
داشتم به شیرین که داشت خودش رو برای بیرون رفتن با یارا آماده میکرد نگاه میکردم که جواب دادم
_ بله؟
_ سلام پسر کوچولو
_ سلام پارمیس، کاری داری؟
_ اووم سام باید ببینمت
_ پارمیس اصلاً حسش نیست ها
_ نه باید بیرون بیینمت، میتونی منو تو یه کافی شاپ مهمون کنی؟
یکم فکر کردم و به ساعتم نگاه کردم ٦عصر بود
پس وقت داشتم میتونیتم برم جایی که شیرین میره یکم هم از نزدیک ببینمش
_ باشه ادرس رو برات اس میکنم ساعت ٧:٣٠خوبه؟
_ عالیه ! حتماً تا اون موقع گرسنم میشه
از رو صندلی بلند شدم و کش و قوسی به خودم دادم و یه دوش ١٠دقیقه ای گرفتم و رفتم جلو ایینه
جدیداً به لطف پارمیس یاد گرفته بودم موهام رو ژل بزنم و به خودم برسم
قیافم زمین تا آسمون فرق کرده بود از خودم خوشم میومد
اون پسر حال بهم زن و بچه ننه ی خرخون قدیم نبودم دیگه...
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
بعد از اون شب دیدم به شیرین عوض شد
لعنتی همش فکر میکردم با اون هم این حس رو تجربه کنم
هرچی بیشتر ورزش میکردم و از مواد بدنسازی مثل کراتین و امینو اسید و غیره استفاده میکردم میلم بیشتر و بیشتر میشد انگار بیشتر منو به سمت شیرین ترغیب میکردند
یکی دو شب دیگه پارمیس منو برد خونه ی همون دوستش کم کم تو رابطه به قول پارمیس حرفه ای شده بودم
انقدر کمبود شیرین رو داشتم همه ی حرصم رو سر پارمیس خالی میکردم
رابطه مون درحد هفته ای یه شب بود و بس!
تا اینکه یه روز گوشیم زنگ خورد
داشتم به شیرین که داشت خودش رو برای بیرون رفتن با یارا آماده میکرد نگاه میکردم که جواب دادم
_ بله؟
_ سلام پسر کوچولو
_ سلام پارمیس، کاری داری؟
_ اووم سام باید ببینمت
_ پارمیس اصلاً حسش نیست ها
_ نه باید بیرون بیینمت، میتونی منو تو یه کافی شاپ مهمون کنی؟
یکم فکر کردم و به ساعتم نگاه کردم ٦عصر بود
پس وقت داشتم میتونیتم برم جایی که شیرین میره یکم هم از نزدیک ببینمش
_ باشه ادرس رو برات اس میکنم ساعت ٧:٣٠خوبه؟
_ عالیه ! حتماً تا اون موقع گرسنم میشه
از رو صندلی بلند شدم و کش و قوسی به خودم دادم و یه دوش ١٠دقیقه ای گرفتم و رفتم جلو ایینه
جدیداً به لطف پارمیس یاد گرفته بودم موهام رو ژل بزنم و به خودم برسم
قیافم زمین تا آسمون فرق کرده بود از خودم خوشم میومد
اون پسر حال بهم زن و بچه ننه ی خرخون قدیم نبودم دیگه...
۹.۳k
۱۸ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.