پارت یازده فصل دو
پارت یازده فصل دو
ات ویو
از خواب بلند شدم دیدم تهیونگ داره آماده میشه بره شرکت
ات. صبح بخیر
تهیونگ. صبح بخیر قشنگم
ات. داری میری کجا
تهیونگ. دارم میرم شرکت
ات. مواظب خودت باشه
تهیونگ. باشه قشنگم خدافظ
ات. خدافظ
تهیونگ رفت
ات هم رفت پایین
ات. اجوما صبحونه رو آماده کن
اجوما. چشم خانم
پرش به شرکت
تهیونگ ویو
داشتم پرونده هارو میدیدم که تلفنم زنگ خورد کای بود
کای. ارباب به مقر باند حمله کردن
تهیونگ. چی الان میام اونجا
کای. ارباب سریع بیاید
تهیونگ. باشه
ادامه ویو تهیونگ
سوار ماشینم شدم و با آخرین سرعت میروندم رسیدم مقر اونا افراد خالم بودن که حمله کردن
به باند پشتیبان خبر داده بودم که بیان کمکم
یواشکی رفتم داخل باند و رفتم پیش کای
تهیونگ. کای بیا اینجا
کای. ارباب اونا کیا هستن
تهیونگ. افراد خالم هستن
کای . ارباب حالا چیکار کنیم
تهیونگ . به باند پشتیبان خبر دادم
یکی از بادیگارد اومدن
بادیگارد. ارباب شکستمون دادن
تهیونگ. ها
که رفت تو حیاط مقر و .......
ببخشید که کمه
۳۹۰تایی شدیم
ات ویو
از خواب بلند شدم دیدم تهیونگ داره آماده میشه بره شرکت
ات. صبح بخیر
تهیونگ. صبح بخیر قشنگم
ات. داری میری کجا
تهیونگ. دارم میرم شرکت
ات. مواظب خودت باشه
تهیونگ. باشه قشنگم خدافظ
ات. خدافظ
تهیونگ رفت
ات هم رفت پایین
ات. اجوما صبحونه رو آماده کن
اجوما. چشم خانم
پرش به شرکت
تهیونگ ویو
داشتم پرونده هارو میدیدم که تلفنم زنگ خورد کای بود
کای. ارباب به مقر باند حمله کردن
تهیونگ. چی الان میام اونجا
کای. ارباب سریع بیاید
تهیونگ. باشه
ادامه ویو تهیونگ
سوار ماشینم شدم و با آخرین سرعت میروندم رسیدم مقر اونا افراد خالم بودن که حمله کردن
به باند پشتیبان خبر داده بودم که بیان کمکم
یواشکی رفتم داخل باند و رفتم پیش کای
تهیونگ. کای بیا اینجا
کای. ارباب اونا کیا هستن
تهیونگ. افراد خالم هستن
کای . ارباب حالا چیکار کنیم
تهیونگ . به باند پشتیبان خبر دادم
یکی از بادیگارد اومدن
بادیگارد. ارباب شکستمون دادن
تهیونگ. ها
که رفت تو حیاط مقر و .......
ببخشید که کمه
۳۹۰تایی شدیم
- ۲۷.۱k
- ۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط