❥ 𖨥 شکجه ی عشق ❥ 𖨥
❥ 𖨥 شکجه ی عشق ❥ 𖨥
part ¹⁶
ویو میسو
با صدای باز شدن در از فکر اومدم بیرون کوک اومد تو رفتم سمتم پریدم بغلش
×ی ساعت نبودما چه زود دلتنگم شدی بیب
+توام بودی دلت تنگ میشد خو
×قربونت برم
*بوسیدن همو(🥲)
+از بغلش اومدم بیرون دیگ دیر وقت بود رفتیم توی اتاق کوک لباساشو عوض کرد اومد روی تخت منم لباسامو عوض کردم رفتم پیشش دراز کشیدم
+کوک
×جونم
+میگم ک من توی روز خیلی حوصلم سر میره توهم ک نمیزاری همیشه برم بیرون تازه سرکار هم بهم اجازه نمیدی
×خب چیزی شده؟
+میخواستم بگم بیام پیش تو باهات کار کنم
×همینو کم دارم بیای مافیا شی
+مگ چی میشه میام پیشت پیش خودت باهات کار میکنم همه جا هم باهمیم
×نه خوشگلم نمیشه
+چرا نمیشه من میخوام بیام خسته شدم از بس نشستم تو این عمارت
×نمیشه آخه عزیزم چیزی غیر از تصور میگی
+چرا نمیشه؟
×آخه تو به این لطیفی مهربونی مثلا میخوای انگشت یکی رو قطع کنی؟
+مگ حتما باید انگشت قطع کنم هکر میشم میدونی ک بلدم با کامپیوتر رو کار کردن
×نمیدونم حالا بزار فکرامو بکنم
+نه دیگ همین الان بگو
×پس ی شرطایی داره
+قبول کردی چه شرطایی؟(خوشحالی)
×اول اینکه صبح باید همیشه ۷ بیدار باشی هرروز باید ورزش های رزمی کار کنی تا حرفه ای بشی ک خودم باهات کار میکنم باید هرروز تمرین تیراندازی داشته باشی از خیلی از خواب هات و تفریحاتت باید بزنی و همینطور از همه مهم تر باید احساساتتو توی کار مافیا بزاری کنار میتونی انجامش بدی اینارو؟
+سخته خوب اولش...ولی به مرور عادت میکنم
×پس یعنی از فردا باهم میریم دارک وب؟
+اگ جنابعالی قبول کنی
×اوک پس هروقت گفتم بیا تمرین بهونه نمیاریا در ضمن از همه مهم تر توی کار منو شوهرت حساب نمیکنی من اونجا رئیستم و جنابعالی هم دست راستم هستی و توی کار باید رئیس صدام کنی و توی کار همونطور ک گفتم احساساتی وجود نداره تنها کار اشتباهی ک کنی تنبیه میشی باید حواست باشه
+چقد سختگیری بیچاره زیر دستات
×(نگاه ترسناک)
+یااا اونجوری نگام نکن
×الان با همه ی این شرایطی ک گفتم میتونی کنار بیای
+آره سعی میکنم
×پس همکاری مونو تبریک میگم
+متشکرم رئیس
*باهم دست دادن
×فردا رفتیم دارک وب باهم قرار دادو میبندیم
+نیازه؟
×اره نیازه باید امضا کنی ک همه ی شرایطو میپذیری
+باشه
×خب دیگ بیا بخوابیم بیبی
+باشه عزیزم
برقارو خاموش کردم و رفتم بغلم کوک تا بخوابم
+خفه شدم پاتو شل کن
سفت تر کرد
+یااا با توام
×ساکت خیلی خستم
+عشقم خب دارم خفه میشم
×بیا
+یکذره پاهاشو شل تر کرد بعدش همو بوسیدیم و کم کم چشمام به خواب رفت
ادامه دارد...
part ¹⁶
ویو میسو
با صدای باز شدن در از فکر اومدم بیرون کوک اومد تو رفتم سمتم پریدم بغلش
×ی ساعت نبودما چه زود دلتنگم شدی بیب
+توام بودی دلت تنگ میشد خو
×قربونت برم
*بوسیدن همو(🥲)
+از بغلش اومدم بیرون دیگ دیر وقت بود رفتیم توی اتاق کوک لباساشو عوض کرد اومد روی تخت منم لباسامو عوض کردم رفتم پیشش دراز کشیدم
+کوک
×جونم
+میگم ک من توی روز خیلی حوصلم سر میره توهم ک نمیزاری همیشه برم بیرون تازه سرکار هم بهم اجازه نمیدی
×خب چیزی شده؟
+میخواستم بگم بیام پیش تو باهات کار کنم
×همینو کم دارم بیای مافیا شی
+مگ چی میشه میام پیشت پیش خودت باهات کار میکنم همه جا هم باهمیم
×نه خوشگلم نمیشه
+چرا نمیشه من میخوام بیام خسته شدم از بس نشستم تو این عمارت
×نمیشه آخه عزیزم چیزی غیر از تصور میگی
+چرا نمیشه؟
×آخه تو به این لطیفی مهربونی مثلا میخوای انگشت یکی رو قطع کنی؟
+مگ حتما باید انگشت قطع کنم هکر میشم میدونی ک بلدم با کامپیوتر رو کار کردن
×نمیدونم حالا بزار فکرامو بکنم
+نه دیگ همین الان بگو
×پس ی شرطایی داره
+قبول کردی چه شرطایی؟(خوشحالی)
×اول اینکه صبح باید همیشه ۷ بیدار باشی هرروز باید ورزش های رزمی کار کنی تا حرفه ای بشی ک خودم باهات کار میکنم باید هرروز تمرین تیراندازی داشته باشی از خیلی از خواب هات و تفریحاتت باید بزنی و همینطور از همه مهم تر باید احساساتتو توی کار مافیا بزاری کنار میتونی انجامش بدی اینارو؟
+سخته خوب اولش...ولی به مرور عادت میکنم
×پس یعنی از فردا باهم میریم دارک وب؟
+اگ جنابعالی قبول کنی
×اوک پس هروقت گفتم بیا تمرین بهونه نمیاریا در ضمن از همه مهم تر توی کار منو شوهرت حساب نمیکنی من اونجا رئیستم و جنابعالی هم دست راستم هستی و توی کار باید رئیس صدام کنی و توی کار همونطور ک گفتم احساساتی وجود نداره تنها کار اشتباهی ک کنی تنبیه میشی باید حواست باشه
+چقد سختگیری بیچاره زیر دستات
×(نگاه ترسناک)
+یااا اونجوری نگام نکن
×الان با همه ی این شرایطی ک گفتم میتونی کنار بیای
+آره سعی میکنم
×پس همکاری مونو تبریک میگم
+متشکرم رئیس
*باهم دست دادن
×فردا رفتیم دارک وب باهم قرار دادو میبندیم
+نیازه؟
×اره نیازه باید امضا کنی ک همه ی شرایطو میپذیری
+باشه
×خب دیگ بیا بخوابیم بیبی
+باشه عزیزم
برقارو خاموش کردم و رفتم بغلم کوک تا بخوابم
+خفه شدم پاتو شل کن
سفت تر کرد
+یااا با توام
×ساکت خیلی خستم
+عشقم خب دارم خفه میشم
×بیا
+یکذره پاهاشو شل تر کرد بعدش همو بوسیدیم و کم کم چشمام به خواب رفت
ادامه دارد...
۳۸.۴k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.