p:4
p:4
اومد سمتم و یه سیلی بهم زد
_دختره هرزه
شروع کرد به زدنم و همینطور موهامو میکشید مامانم بازوشو میکشید سمت خودش که از کارش منصرفش کنه ولی فایده ای نداشت وسط کتک زدنش میگفت:پس میری با پسر یه هرزه دشمن منه تو رابطه اره هرزه از حرفش تعجب کردم تعجب کردم اومد دوبار منو بزنه که دستشو گرفتم وگفتم:هرکی باشه دوسش دارممم اهمیتی نمیدم کی باشههه پوزخندی زدو گفت:هه فکر کردی اون دوست داره؟؟+اره پ..._ لنتیییی اون به به من گفت با تو رابطستتتت وقتی اینو گفت حس کردم نفسم بالا نمیاد،
انقدر مامانم بهش گفت بست کن ولم کرد و گفت: یه تنبیه برات دارم زندگیتو به گند بکشم نمیخواستم اینکارو کنمممم ولی انجامش میدم تقصیر خودتهههه در اتاقمو محکم بستو رفت بیرون بعد نیم ثانیه بغضم ترکید و شروع کردم به گریه مادرم اومد سمتمو بغلم کرد و با جیغ گفتم چراااا مامانم گفت:این دفعه واقعاتقصیر خودته گفتم چرا اخههه؟ داستانو برام تعریف کرد +اخه من از کجا بدونممم (جیغ) بابام اومد درو باز کردو گفت دهنتو ببند دیگه مامانم رفت بیرونو اومد بهم سه تا قرض دلد خوردم و خوابیدم
اومد سمتم و یه سیلی بهم زد
_دختره هرزه
شروع کرد به زدنم و همینطور موهامو میکشید مامانم بازوشو میکشید سمت خودش که از کارش منصرفش کنه ولی فایده ای نداشت وسط کتک زدنش میگفت:پس میری با پسر یه هرزه دشمن منه تو رابطه اره هرزه از حرفش تعجب کردم تعجب کردم اومد دوبار منو بزنه که دستشو گرفتم وگفتم:هرکی باشه دوسش دارممم اهمیتی نمیدم کی باشههه پوزخندی زدو گفت:هه فکر کردی اون دوست داره؟؟+اره پ..._ لنتیییی اون به به من گفت با تو رابطستتتت وقتی اینو گفت حس کردم نفسم بالا نمیاد،
انقدر مامانم بهش گفت بست کن ولم کرد و گفت: یه تنبیه برات دارم زندگیتو به گند بکشم نمیخواستم اینکارو کنمممم ولی انجامش میدم تقصیر خودتهههه در اتاقمو محکم بستو رفت بیرون بعد نیم ثانیه بغضم ترکید و شروع کردم به گریه مادرم اومد سمتمو بغلم کرد و با جیغ گفتم چراااا مامانم گفت:این دفعه واقعاتقصیر خودته گفتم چرا اخههه؟ داستانو برام تعریف کرد +اخه من از کجا بدونممم (جیغ) بابام اومد درو باز کردو گفت دهنتو ببند دیگه مامانم رفت بیرونو اومد بهم سه تا قرض دلد خوردم و خوابیدم
۲.۳k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.