ازدواج سوری

ازدواج سوری
پارت 8

با تعجب نگام کرد دور دهنش کثیف بود اومدم بگم که دور دهنش کثیفه که غرق نگاش شدم. فاصلمون یک سانت بود یه سکوتی بین ایجاد شده بود که در حد توصیف نبود اولین بار بود که یه همچین اتفاقی برام میفتاد

ویو تهیونگ

همش داشتم از خودم سوال میپرسیدم. چرا انقد چشمای یه روباه ماده انقد قشنگه؟ چرا زاویه فک قشنگی داره؟ نکنه عاشقش شدم؟

ویو ات
پنج دقیقه زل زده بودیم به چشم های همدیگه
فاصلمونو شکستم دستم بردم کنار لبش اروم اروم با ناخنم صورتشو تمیز کردم شبیه یه ببر شده بود تا یه گرگ 200ساله

ویو تهیونگ

داشت به صورتم نزدیک میشد بازم سوال هام شروع شد
نکنه میخواد منو ببوسه؟ اگر بوسید من بهش پیشنهاد ازدواج میدم
کاش ات دختر شریک بابام بود
فهمیدم منو نمیخواد ببوسه دیدم با ناخن ظریفش دور دهنمو پاک کرد

ویو ات

لباش به شدت نرم بود
ازش فاصله گرفتم که فکر بد نکنه
سکوت بی حرفی رو شکستم

ـ تهیونگ؟
تهیونگ ـ هوم؟!
ـ تو احیانا ببر نیستی؟
تهیونگ ـ نه من گرگم واسه چی؟
ـ اخه خیلی شبسه ببری
تهیونگ اینو زیاد شنیدم

"ویو ناجینا و جیمین"
"ویو ناجینا"

با هنذفریم داشتم ویسای قدیمیمون رو گوش میدادم که جیمین....
جیمین ـ چرا گوشیتو وص نمیکنی به ضبط؟
ـ دارم ویسای که اویل اشنای هامون برای هم می فرستادیم رو گوش میدم
جیمین ـ من از ترس اینکه بچه ها (منظورش اعضا هستن) بفهمن من با تو رابطه دارم چتامونو پاک میکردم
ـ در این حد؟
جیمین ـ هوووم
ـ جیمین؟
جیمین ـ جونم؟
ـ میشه یه ربع ساعتی بریم لب ساحل
جیمین ـ میخوای چیزی بهم بگی؟
ـ تو از کجا میدونی
جیمین ـ چونکه هر وقت میخوای چیزی بهم بگی میری لب ساحل
ـ خوب منو شناختیااا
جیمین ـ مگه میشه نشناسم
ـ خب میبریم؟!
جیمین ـ اگه یه بوس بهم بدی اره

جیمین رشو کرد بهم
منتظر بوس بود دید که کاری نکردم صورتشو اورد جلو تا بیاد لبشو بزاره رو لبام که لپشو بوس کردم گفتم....
ـ بریم؟
جیمین ـ ای کلک برات دارم تو خونه
ـ یعنی جیمین اگه تا یه هفته دووم اوردم برات دارم
جیمین ـ مدیومم خشن شده
(گایز جیمین املاک جن گیر هس ناجینا هم مدیومشه )
ـ تازه این اولشه
جیمین ـ خشن میشی جذاب میشیااااا
ـ بسه دیگه بریم ساحل ترو خدا
جیمین ـ باشه باشه

حرکت کردیم سمت ساحل
ات بهم پیام داد که بهش گفتم یا نه
ویو ات و ناجینا (اس ام اس)

ات ـ بهش گفتی یا نه؟
ـ نه هنوز دریم میریم ساحل که بهش بگم
ات ـ همه چی از اول تا اخرشو بهش بگو
ـ باشه باشه



پیج اینستا: fike_2436@
دیدگاه ها (۱)

ازدواج سوری پارت 9ویو ناجینا رسیدیم لب ساحل نشستم یه گوشه جی...

ازدواج سوری پارت 9ویو ناجینا رسیدیم لب ساحل نشستم یه گوشه جی...

ازدواج سوری پارت 7ادامه ویو تهیونگ م ب ت ـ زهرمار الو چرا جو...

ازدواج سوری پارت 6ویو اتتهیونگ ـ نودل اماده نشد؟ یه لحظه به ...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

پارت ۷ویو ات: بلاخره رسیدیم به پارک داپسان و جنگکوک رفت بیل...

پارت ۵۴ات: مثلا روز عروسیمونه 😡جیمین: باشه باشه میمونیم ات: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط