رمان شازده کوچولو
رمان شازده کوچولو
پارت ۱۰۰
. چند وقت بعد ...
دیانا: ارسلان اذیت نکن دیگه الان نه
ارسلان: چرا حداقل یه کوچولو
دیانا: مثلا چجوری بچه گول میزنی با تفریح نگاهم کرد
ارسلان: خوب بچه ای دیگه
دیانا: دستامو با حرص مشت کردم و بامو کوبیدم زمین
ارسلان: جوجه قرمز نشو
دیانا: حرص آدم و در میاری و میگی قرمز نشو خیلی ارسلان
ارسلان: قربونت عزیزم
دیانا: بدجنس فقط میخواد حرص منو در بیاره به موهای خیسم تابی دادم و خونسرد نگاهش کردم
ارسلان: اوه اوه
دیانا: چیه
پارت ۱۰۰
. چند وقت بعد ...
دیانا: ارسلان اذیت نکن دیگه الان نه
ارسلان: چرا حداقل یه کوچولو
دیانا: مثلا چجوری بچه گول میزنی با تفریح نگاهم کرد
ارسلان: خوب بچه ای دیگه
دیانا: دستامو با حرص مشت کردم و بامو کوبیدم زمین
ارسلان: جوجه قرمز نشو
دیانا: حرص آدم و در میاری و میگی قرمز نشو خیلی ارسلان
ارسلان: قربونت عزیزم
دیانا: بدجنس فقط میخواد حرص منو در بیاره به موهای خیسم تابی دادم و خونسرد نگاهش کردم
ارسلان: اوه اوه
دیانا: چیه
- ۳.۴k
- ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط