رمان شازده کوچولو

رمان شازده کوچولو

پارت ۱۰۰

. چند وقت بعد ...

دیانا: ارسلان اذیت نکن دیگه الان نه

ارسلان: چرا حداقل یه کوچولو

دیانا: مثلا چجوری بچه گول میزنی با تفریح نگاهم کرد

ارسلان: خوب بچه ای دیگه

دیانا: دستامو با حرص مشت کردم و بامو کوبیدم زمین

ارسلان: جوجه قرمز نشو

دیانا: حرص آدم و در میاری و میگی قرمز نشو خیلی ارسلان

ارسلان: قربونت عزیزم

دیانا: بدجنس فقط میخواد حرص منو در بیاره به موهای خیسم تابی دادم و خونسرد نگاهش کردم

ارسلان: اوه اوه

دیانا: چیه
دیدگاه ها (۴)

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۱ارسلان: این گاهت یعنی پخ پخدیانا: ...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۲دیانا: عه ارسلان اذیت نکن الان بچم...

رمان شازده کوچولو پارت ۹۹ارسلان: اوهوم دیانا: عمرا من از یجا...

رمان شازده کوچولو پارت ۹۸دیانا: گوشه لبم بالا رفت که سریع جم...

رمان بغلی من پارت ۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷ارسلان :یه روز نشده ناز میشیدیا...

رمان بغلی من پارت۱۳۶و۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹دیانا: ارسلان اون بچه فقط پن...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉  ¹⁰..داهی : برادرش بلافاصله مرد چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط