رمان شازده کوچولو
رمان شازده کوچولو
پارت ۱۰۱
ارسلان: این گاهت یعنی پخ پخ
دیانا: آروم خندیدم و رو بهش گفتم موهامو خشک میکنی خسته شدم
ارسلان: چشم
دیانا: موهام خیلی بلند شده فرم هست خوشک کردنش سخته باید کوتاهشون کنم
ارسلان: عه دست به موهات زدی نزدیا
دیانا: عه ارسلان اذیتم میکنه
ارسلان: این موها شیشه عمر منه
دیانا: دلم قیلی ویلی رفت و گفتم فقط موهام شیشه عمرمته پس من چی
ارسلان: سشوار رو روی موهاش گرفتم و تک خنده ای کردم از پشت به گ.ر.د.ن.ش ب.و.س.ه ای زدم و گفتم دورشما من بگردم
دیانا: 😊
ارسلان: موهاشو خشک کردم و براش بافتم
.... شب ....
پارت ۱۰۱
ارسلان: این گاهت یعنی پخ پخ
دیانا: آروم خندیدم و رو بهش گفتم موهامو خشک میکنی خسته شدم
ارسلان: چشم
دیانا: موهام خیلی بلند شده فرم هست خوشک کردنش سخته باید کوتاهشون کنم
ارسلان: عه دست به موهات زدی نزدیا
دیانا: عه ارسلان اذیتم میکنه
ارسلان: این موها شیشه عمر منه
دیانا: دلم قیلی ویلی رفت و گفتم فقط موهام شیشه عمرمته پس من چی
ارسلان: سشوار رو روی موهاش گرفتم و تک خنده ای کردم از پشت به گ.ر.د.ن.ش ب.و.س.ه ای زدم و گفتم دورشما من بگردم
دیانا: 😊
ارسلان: موهاشو خشک کردم و براش بافتم
.... شب ....
- ۳.۶k
- ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط