امسال آخرین سالی بود که جیمین اینجا درس میخوند و بای کنکور و یه ...

#𝑳𝑶𝑽𝑬_𝑴𝒀_𝑻𝑬𝑨𝑪𝑯𝑬𝑹
𝒑𝒂𝒓𝒕 ¹
امسال آخرین سالی بود که جیمین اینجا درس میخوند و بای کنکور و یه نمرخ عالی از اینجا خدافظی میکرد
میگفتن دو تا از معلم ها جدیداً ولی اون یدونه قدیمیه خدا خدا میکرد رفیقش جین باشه تو مهمونی دیشب که هم دیگه رو دیدن گفت که قرار نیست از مدرسه بره و معلم اونا هست پس خیالش راحت بود جونگکوک و تهیونگ کنار میز جیمین وایساده بودن و باهم حرف میزدن و میخندیدن که تهیونگ گفت
@هی جیمینا ساکتی!!
+عااا همینجوری!!
*ولی من هیچ وقت اون روز رو که جین هیونگ کل مهمونیرو دنبالمون کرد رو یادم نمیره.
+کدوم مهمونی؟! تغریباً جین هیونگ تمام مهمونی هایی که باهاش رفتیم ما رو دنبال کرد.(بچه ها مهمونی خانوادکی)
@فکر کنم اونی رو میگه که سر خشتکش بود
+خفه شو اون شب از درد موردم... اومد خشتکمو جر بده زد کی..
@عههه زشتههه بچه نشسته ها(اشاره به جونگکوک)
*کییی من بچم؟! حالا خوبه دیشب..
+هر دوتون خفه شید
*حالا جیمین هیونگ ...
حرف کوک با دیدن مرد مو بلند،سرد و خوشتیپی که داشت وارد کلاس میشد قطع شد
*یا امام این دیگه کیه مطمئنم اگه به حرفش گوش ندیم خشتکمونو چاک میده
جیمین سرشد با تعج به سمت پنجده کلاس برگردوند و اون مرد رو دید
جونگکوک و تهیونگ سریع به سمت میزهای خودشون حرک کردن(مثل کیدراما در نظر بگیرین مثل نیمکت مدرسه های ما نیست)
همه بچه ها آروم سر جاشون نشستن و معلم وارد شد
_سلام من مین یونکی معلم جدید شما خستم امیدوارم که بچه های ساکت و حرف گوش کنی باشید وگرنه... اوکی بیخیالش
جیمین با تعجب به معلم سرد و در عین حال جذابشون نگاه میکرد پوست شفاف و سفید و روشنش و چشم ها و لپ های گربه ایش.
صدای بمی داشت، سرد بود، خوشتیپ بود و زیبا تو عمرش فکر نمیکرد مرد به این جذابی ای ببینه.
معلم مین شروع کرد به حضور قیاب
جیمین چون ته کلاس نشسته بود و ریزه میزه بود معلم مین متوجه جیمین نشده بود
_خب من معلم دنس و موسیقی و اخلتق و رفتارتون هستم(ببین اینا چیا یاد میگیرن ما چیا یاد میگیری اخلاق و رفتار.. نا همچین کتابی نداریم)
ام روز هر سه تای اینه با شما کار میشه و الان کتاب اخلاق و رفتارتون رو باز کنید
یونگی شروع کرد به کمی صحبت کردن تهیونگ که فهمید هواس یونگی نیست توی یه کاغذ کوچیک شروع کرد به نوشتن: من یه طورایی ازش ترسیدم جیمینی.. به نظرم معلم بد اخلاق و سختگیری میاد. کاغذ رو تا کرد و وقتی متجه شد که معلمه نمیبینه سریع واسه جیمین پرت کرد و جیمین وقتی خوند با لایک جواب دادبالاخره زنگ خورد و درس دادن مین یونگی تموم شد همه بچه ها با عجله بیرون میرفتن ولی جیمین حوصله نداشت و سرشو روی میز گذاشت استاد مین هنوز تو کلاس بود و اسم بچه ها رو چک میکرد تا ببینه آیا همه امروز اومدن یا نه
دیدگاه ها (۳)

#𝑳𝑶𝑽𝑬_𝑴𝒀_𝑻𝑬𝑨𝑪𝑯𝑬𝑹 𝒑𝒂𝒓𝒕 ²از اونجایی که زنگ تفریح خورده بود تهی...

#𝑳𝑶𝑽𝑬_𝑴𝒀_𝑻𝑬𝑨𝑪𝑯𝑬𝑹 𝒑𝒂𝒓𝒕 ³تهکوک: استاد جیننننننننننبا دادی که ز...

من با دیدن این ویدیو دیگه اون آدم ثابق نشدم که نشدم بیاین ای...

#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼 𝒑𝒂𝒓𝒕 ³²_رفتیم خونه یکم میخوابی بعد نهار میخور...

پارت ۲۲جونگکوک: هیونگ شمع هارو فوت کن یونگی: باشه همه شروع م...

my month پارت¹³

my month پارت¹²

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط