چند پارتیه غمگین از جین
چند پارتیه غمگین از جین
تهدید و مرگ باهم فرقی ندارن
**چند دقیقه ی بعد**
×جین
# جونم
×میشه بریم بغل اون پلی که همه ی شهرو میشه از روش دید؟
# اوهوم برو حاضر شو
×آخجون رفتم
**روی پل**
×یادته اون روز همین جا بهم اعتراف کردیم
# اون موقع ازت پرسیدم میشه برای همیشه کنارم باشی؟ توهم با ذوق گفتی آره ولی ات الان داری زیر حرفت میزنی تو گفتی برای همیشه پیشم میمونی پس چرا میخوای بری؟(بغض)
×جین هنوز دکتر چیزی نگفته ولی من امیدی ندارم که خوب بشم یه حسی بهم میگه قراره از بالا نگاهت کنم ولی نتونم مثل همیشه بغلت کنم ولی تو بهم قول بده....قول بده که بعد از من عاشق شی و بری سر خونه و زندگیت ولی به یادم باشی فراموشم نکنی باشه؟
# ات من جز تو با هیچکس نمیتونم
×جین بهم قول بده
# ات
×بهم قول میدی؟
# ق..قول میدم(سرشو انداخت پایین و بغضش به گریه تبدیل شد)
×یاا گریه نکن دیگه
# ات من نمیتونم دوباره عاشق بشم
×چرا میتونی میتونی دوباره یه زندگیه جدیدو شروع کنی تو همین الان بهم قول دادی
# اتنظرت چیه بریم شهرو بگردیم؟
×فکر خوبیه
# اول بریم کجا
×سینما
#بریم
ویو ات:میدونم که نمیخواد باور کنه اما امیدیم نداره یکی از دلیلاش برای گشتن شهرم همین بود که بتونیم باهم وقت بگذرونیم رفتیم سینما بعدش شهر بازی خیلی گشنمون بود واسه همین رفتیم رستوران وبعدم پارک توی پارک یه سکوت خاصی بود شب بود هوا تاریک ولی نور ماه ستاره ها برای روشن کردن کل پارک کافی بود تا اینکه من سکوتو شکستم
تهدید و مرگ باهم فرقی ندارن
**چند دقیقه ی بعد**
×جین
# جونم
×میشه بریم بغل اون پلی که همه ی شهرو میشه از روش دید؟
# اوهوم برو حاضر شو
×آخجون رفتم
**روی پل**
×یادته اون روز همین جا بهم اعتراف کردیم
# اون موقع ازت پرسیدم میشه برای همیشه کنارم باشی؟ توهم با ذوق گفتی آره ولی ات الان داری زیر حرفت میزنی تو گفتی برای همیشه پیشم میمونی پس چرا میخوای بری؟(بغض)
×جین هنوز دکتر چیزی نگفته ولی من امیدی ندارم که خوب بشم یه حسی بهم میگه قراره از بالا نگاهت کنم ولی نتونم مثل همیشه بغلت کنم ولی تو بهم قول بده....قول بده که بعد از من عاشق شی و بری سر خونه و زندگیت ولی به یادم باشی فراموشم نکنی باشه؟
# ات من جز تو با هیچکس نمیتونم
×جین بهم قول بده
# ات
×بهم قول میدی؟
# ق..قول میدم(سرشو انداخت پایین و بغضش به گریه تبدیل شد)
×یاا گریه نکن دیگه
# ات من نمیتونم دوباره عاشق بشم
×چرا میتونی میتونی دوباره یه زندگیه جدیدو شروع کنی تو همین الان بهم قول دادی
# اتنظرت چیه بریم شهرو بگردیم؟
×فکر خوبیه
# اول بریم کجا
×سینما
#بریم
ویو ات:میدونم که نمیخواد باور کنه اما امیدیم نداره یکی از دلیلاش برای گشتن شهرم همین بود که بتونیم باهم وقت بگذرونیم رفتیم سینما بعدش شهر بازی خیلی گشنمون بود واسه همین رفتیم رستوران وبعدم پارک توی پارک یه سکوت خاصی بود شب بود هوا تاریک ولی نور ماه ستاره ها برای روشن کردن کل پارک کافی بود تا اینکه من سکوتو شکستم
۳.۹k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.