دلهره
#دلهره
part 19
نوئل : همش تقصیر توعه
جینا : منو وارد این ماجرا نکن اینکه ذهنتو با چرندیات پر کردی به من ربطی نداره
نوئل : توقع دیگه ای ازت نمیره برو همون اول نباید به حرفت گوش میدادم و اون کارو میکردم
اما اره تقصیر خودمم هست اگه اون قدر کنجکاوی نمیکردم هیچ وقت کار به اینجور جاها نمیرسید و اینجوری مغزم با چرندیات پر نمیشد مجبور نبودم این همه سال اینجوری بدبختی بکشم و باعث مرگ پدرم شم
حق با شماست همه شون تقصیر منه اره تقصیر منه
من بودم که به حرف شما توی احمق تر از خودم گوش دادم من بودم که اومدم اون کار احمقانه رو کردم من بودم ناتوانا بودم
من بودم که به تنهایی نتونستم از پس کار ها بربیام و از پدرم کمک خواستم
تقصیر منه که همون موقع همونجا نمردم اگه مرده بودم الا همه چی درست میشد....
حالا میشه دست از سرم بردارید بزارید به درد خودم بسوزم یا نه باز باید جواب گوی سوال های بی منطقتون باشم
جینا : نوئل .....
نوئل : برو بیرون لطفا نمیخوام دیگه چیز بشنوم به اندازه ی کافی امروز خستم
جینا : نمیگفتی هم میرفتم نیازی به گفتنت نبود خودمم علاقه ای ندارم حرفای پوچ و تو خالی تو رو بشنوم
ویو نوئل : فقط بلدن همین کا رو کنن اصلا مگا کاره ریگه ای هم بلدن فقط بلدن حالمو از اینی که هست بدتر کنن
بدون اهمیت به سوال های مامانم
وارد اتاق شدم
اصلا مگه جینا هم با من به اون خراب شده نیومد
پس چرا این اتفاقات برای اون نمیوفته چرا برای اونم از این اتفاقا نمیوفته تا بفهمه من چی میگم.
شاید من کار اشتباهی کردم که اون انجام نداده
چشمم به گردنبند توی گردنم افتاد از گردنم اوردمش بیرون
بهش خیره شدم یعنی این گردنبند چی داره
روی گردنبند اسمی به انگلیسی نوشته شده بود چرا هیچ وقت چشمم به این اسم نیوفتاده بود
اسم خیلی عجیبی بود
باز این کنجکاوی اومد سراغم
نه نوئل نباید باز فضولی کنی همینا باعث شد الا تو این شرایط قرار بگیری
اما شاید تونستم با فهمیدن معنی این کلمه خودمو از این شرایطی که هستم بیرون بکشم
سریع سمت لبتاپم رفتم اسم رو سرچ کردم
شکم درست بود پشت این گردنبنو داستان طولانی وجود داره
part 19
نوئل : همش تقصیر توعه
جینا : منو وارد این ماجرا نکن اینکه ذهنتو با چرندیات پر کردی به من ربطی نداره
نوئل : توقع دیگه ای ازت نمیره برو همون اول نباید به حرفت گوش میدادم و اون کارو میکردم
اما اره تقصیر خودمم هست اگه اون قدر کنجکاوی نمیکردم هیچ وقت کار به اینجور جاها نمیرسید و اینجوری مغزم با چرندیات پر نمیشد مجبور نبودم این همه سال اینجوری بدبختی بکشم و باعث مرگ پدرم شم
حق با شماست همه شون تقصیر منه اره تقصیر منه
من بودم که به حرف شما توی احمق تر از خودم گوش دادم من بودم که اومدم اون کار احمقانه رو کردم من بودم ناتوانا بودم
من بودم که به تنهایی نتونستم از پس کار ها بربیام و از پدرم کمک خواستم
تقصیر منه که همون موقع همونجا نمردم اگه مرده بودم الا همه چی درست میشد....
حالا میشه دست از سرم بردارید بزارید به درد خودم بسوزم یا نه باز باید جواب گوی سوال های بی منطقتون باشم
جینا : نوئل .....
نوئل : برو بیرون لطفا نمیخوام دیگه چیز بشنوم به اندازه ی کافی امروز خستم
جینا : نمیگفتی هم میرفتم نیازی به گفتنت نبود خودمم علاقه ای ندارم حرفای پوچ و تو خالی تو رو بشنوم
ویو نوئل : فقط بلدن همین کا رو کنن اصلا مگا کاره ریگه ای هم بلدن فقط بلدن حالمو از اینی که هست بدتر کنن
بدون اهمیت به سوال های مامانم
وارد اتاق شدم
اصلا مگه جینا هم با من به اون خراب شده نیومد
پس چرا این اتفاقات برای اون نمیوفته چرا برای اونم از این اتفاقا نمیوفته تا بفهمه من چی میگم.
شاید من کار اشتباهی کردم که اون انجام نداده
چشمم به گردنبند توی گردنم افتاد از گردنم اوردمش بیرون
بهش خیره شدم یعنی این گردنبند چی داره
روی گردنبند اسمی به انگلیسی نوشته شده بود چرا هیچ وقت چشمم به این اسم نیوفتاده بود
اسم خیلی عجیبی بود
باز این کنجکاوی اومد سراغم
نه نوئل نباید باز فضولی کنی همینا باعث شد الا تو این شرایط قرار بگیری
اما شاید تونستم با فهمیدن معنی این کلمه خودمو از این شرایطی که هستم بیرون بکشم
سریع سمت لبتاپم رفتم اسم رو سرچ کردم
شکم درست بود پشت این گردنبنو داستان طولانی وجود داره
۷.۱k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.