جادو خالی
جادو خالی
پارت ۲
سام: من ایده دارم بریم استخر
همه موافق بودنو با ماشین بدبخت من راه افتادیم
رسیدم خونه ما بعد منو نفش رفتیم که لباس شنا بپوشیم پیاده که پوشیدیم رها هم پیاده شد گفت: منم میایم چون سه شنبه هفته پیش لباسامو جا گذاشتم
من رفتم تو اتاق لباس یک کلاه استخر مشکی با لباس کوتا مشکی تا بالا شیکم و یک شلوارک مشکی پوشتیدم رفتیم تو ماشینو و رسیدیم استخر
رفتیم تو اسخر شنا کردیمو اب دادیم بعد زدیم حرف 😂مثلا درباره کارمونو خودمون غیبت بقیه یک ذره به بعضیا فوحش دادیم
بعد همین طور که داشتیم درباره خودمون حرف میزدیم
گفتم: بچه ها به نظرم باهم یک ادمی را درست کنیم که رو قالی.... بعد یک تیق اندازه دستم رفت تو پام و یک اه کشیدم بعد سام منو دوش کردو رفتیم دکتر کسی که پیش من بود نازی و سام بود
بعد من گفتم: بچه ها.....
ادامه دارد
پارت ۲
سام: من ایده دارم بریم استخر
همه موافق بودنو با ماشین بدبخت من راه افتادیم
رسیدم خونه ما بعد منو نفش رفتیم که لباس شنا بپوشیم پیاده که پوشیدیم رها هم پیاده شد گفت: منم میایم چون سه شنبه هفته پیش لباسامو جا گذاشتم
من رفتم تو اتاق لباس یک کلاه استخر مشکی با لباس کوتا مشکی تا بالا شیکم و یک شلوارک مشکی پوشتیدم رفتیم تو ماشینو و رسیدیم استخر
رفتیم تو اسخر شنا کردیمو اب دادیم بعد زدیم حرف 😂مثلا درباره کارمونو خودمون غیبت بقیه یک ذره به بعضیا فوحش دادیم
بعد همین طور که داشتیم درباره خودمون حرف میزدیم
گفتم: بچه ها به نظرم باهم یک ادمی را درست کنیم که رو قالی.... بعد یک تیق اندازه دستم رفت تو پام و یک اه کشیدم بعد سام منو دوش کردو رفتیم دکتر کسی که پیش من بود نازی و سام بود
بعد من گفتم: بچه ها.....
ادامه دارد
۳۸۵
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.