زندگی با درد جریان دارد
P5
دلینا. لطفا بهم اعتماد کن
مینسو. خانم دکتر من به شما اعتماد دارم وگرنه ایجا نبودم
دلینا لبخندی زد و گفت. ممنونم خب همگی زایمان رو شروع میکنیم
دلوین ویو(ادمینتون)
از این قسمت زایمان گذشتم چون چهره خوبی نداشت خلاصه مینسو زایید دلینا هم بچشو داد بغلش
مینسو. ای جان خانم جئون ازتون ممنونم واقعا
دلینا. خواهش میکنم شما به سلامتی فارغ شدی منم برم به کارام برسم همگی خسته نباشید
دلینا از بلوک زایمان بیرون رفت و لباس هاشو عوض کرد در کمدشو باز کرد و گوشیشو چک کرد ساعت۱:۰۶بدو درحالی که ساعت ۱۲با سوهو قرار داشت رفت رو میسکالاش و دید ۱۴تماس از -داداش🌻-و ۳۹تماس-برج مراقبت-(مامانش؛)داشت فوری زنگ زد مامانش:
دلینا. سلام مامان
م د. سلام و درد کجایی تو مگه قرار نبود ۱خونه باشی با سوهو خرید هم که نرفتی چه غلطی کردی دقیقا ؟؟
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.