تو تنها انسان خوبی هستی که من تو زندگیم دیدم پس قرار نیست

_ تو تنها انسان خوبی هستی که من تو زندگیم دیدم پس قرار نیست از من جدا بشی پیشم میمونی از این به بعد چهار چشمی مواظبتم
+ مرسی(لبخند)
_ برو تو اتاقت استراحت کن
+ کی مرخص میشم؟
_ فردا
+ نمیشه امشب بریم؟
_ نه اگه دوباره حالت بد بشه اینجا کسی هست حواسش بهت باشه
+ اما تو چی؟
_ میمونم پیشت
+ خوابت نمیاد؟
_ نه من اوکیم
+ باوش پس من رفتم
_ برو شب بخیر
کوک: پاشدم رفتم سمت تصویه کننده آب تا یکم آب بخورم دیدم نورا جلوی در افتاد دوییدم سمتش که دیدم عرق کرده سریع رفتم دکتر و صدا زدم وقتی دکتر اومد با نگرانی به سمت من برگشت
دکتر: بیماری زمینه ای داره؟
_ ب...بله آسم
دکتر: خانم پارک(داد)
خانم پارک: بله؟
دکتر: دستگاه شوک تنفسی رو حاظر کنین
_ دکتر چیشده(ترس)
دکتر: ممکنه خفگی بهش وارد شده باشه باید بهش شوک وارد بشه وگرنه میمیره
_(توی شوک مونده نمیدونه چی بگه)
• حدود 1 ساعت بعد •
• دکتر که اومد بیرون کوک دویید سمتش •
_ دکتر چی شد
دکتر: خداروشکر خطر از بیخ گوشمون رد شد(لبخند)
_(نفس راحت) خوبه(لبخند)
دکتر: اگه بخواید میتونید ببینیدش
_ ممنون
• اتاق •
_ هی نورا چطوری
+ خوبم(لبخند)
_ میدونم اون دختره هرزه رو چیکار کنم هم اون زنیکه رو بیرون میکنم هم اون دختره هرزه
+ هوم(لبخند)
• فردا •
_ خوب خوب امروز میریم خونه اها راستی برات لباس خریدم بپوشی
+ یسسس
_ خوب برو لباستو عوض کن من میرم کارای تزخیص و انجام بدم
+ باوشه