فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁴⁶
_باشه مامان حواسم به ا.ت هسن نگران نباش
بعد ظهر
^خب بچه ها من دیگه باید برم سرکار
+باشه مامان مراقب خودت باش
^باشه
_خدافظ
(مامانشون میره سرکار)
+خب دیگه منم برم سرکار
_ا.ت
+بله؟
_من دیگه توی مدرسه قلدری نمیکنم تو ام به کسی چیزی نگو
+اعم...خب باشه من برم
_کجا؟
+سرکار
_مگه نگفتم دیگه نرو سرکار؟(اخم)
+من میرم سرکار اگه نزاری برم میرم به مامان میگم(اخم)
_ا.ت(اخم)
+من رفتم خدافظ
چند ماه بعد
ویو ا.ت
چند ماه گذشته و من برای بورسیه ایتالیا امتحان دادم الان منتظر جوابم که ببینم که قبول شدم یا نه
این بزرگ ترین امتحان زندگی منه و اگه قبول شم میتونم برم ایتالیا و برای تجربی درس بخونم
توی این فکرا بودم که یکی گفت...
:همه جمع شین جواب امتحان بورسیه ایتالیا آمد
ویو ا.ت
همه به سرعت سمت برگه ای بزرگی که روی دیوار زده بودن رفتن منم رفتم خیلی دور برگه شلوغ شده بود
به سختی تونستم از بین اون همه رد بشم و به برگه برسم دیدم که...
واقعا باورم نمیشه من رتبه ای ۱۱ بورسیه ایتالیا رو آوردم من قبول شدم
آنقدر ذوق کردم که خیلی بلند گفتم..
+قبول شدم(ذوق زده)
ویو ا.ت
هر کی قبول میشد یا از ذوق جیغ میزد یا میپرید بالا
من سریع دویدم سمت خونه و کلید انداختم رفتم تو خونه ای مامان و جونگکوک روی مبل داشتند فیلم میدیدند گفتم...
+مامان من بورسیه ایتالیا رو قبول کردم(ذوق و بلند)
^چییی؟واقعا(ذوق)
(مامانش از جاش بلند میشه میره ا.ت رو بغل میکنه میگه...)
^وای دختره قشنگم مبارکت باشه
+وای مامان باورم نمیشه
(جونگکوک از جاش بلند میشه میگه)
_بورسیه چی؟
+من برای بورسیه ایتالیا امتحان دادم و قبول شدم و باید دوهفته دیگه آماده بشم برم و از این به بعد برای پزشکی اونجا درس میخونم
^خیلی خوبه اونجا بهتر میتونی درس بخونی
+اره باید برم برای دانشگاه اونجا ثبت نام کنم برای دوهفته دیگه بلیت پرواز بگیرم
_تو از این به بعد دیگه اونجا درس میخونی؟(ناراحت)
+اعم...اره تو نارحت شدی؟
_اعممم....نه خیلی مبارکت باشه
+خیلی ممنون
^خب کی باید بری برای ثبت نام؟
+فردا میرم کافی نت برای دانشگاه اونجا ثبت نام میکنم
^خیلی خوبه حالا نظرتون چیه برای این اتفاق خوب جشن بگیریم؟
part⁴⁶
_باشه مامان حواسم به ا.ت هسن نگران نباش
بعد ظهر
^خب بچه ها من دیگه باید برم سرکار
+باشه مامان مراقب خودت باش
^باشه
_خدافظ
(مامانشون میره سرکار)
+خب دیگه منم برم سرکار
_ا.ت
+بله؟
_من دیگه توی مدرسه قلدری نمیکنم تو ام به کسی چیزی نگو
+اعم...خب باشه من برم
_کجا؟
+سرکار
_مگه نگفتم دیگه نرو سرکار؟(اخم)
+من میرم سرکار اگه نزاری برم میرم به مامان میگم(اخم)
_ا.ت(اخم)
+من رفتم خدافظ
چند ماه بعد
ویو ا.ت
چند ماه گذشته و من برای بورسیه ایتالیا امتحان دادم الان منتظر جوابم که ببینم که قبول شدم یا نه
این بزرگ ترین امتحان زندگی منه و اگه قبول شم میتونم برم ایتالیا و برای تجربی درس بخونم
توی این فکرا بودم که یکی گفت...
:همه جمع شین جواب امتحان بورسیه ایتالیا آمد
ویو ا.ت
همه به سرعت سمت برگه ای بزرگی که روی دیوار زده بودن رفتن منم رفتم خیلی دور برگه شلوغ شده بود
به سختی تونستم از بین اون همه رد بشم و به برگه برسم دیدم که...
واقعا باورم نمیشه من رتبه ای ۱۱ بورسیه ایتالیا رو آوردم من قبول شدم
آنقدر ذوق کردم که خیلی بلند گفتم..
+قبول شدم(ذوق زده)
ویو ا.ت
هر کی قبول میشد یا از ذوق جیغ میزد یا میپرید بالا
من سریع دویدم سمت خونه و کلید انداختم رفتم تو خونه ای مامان و جونگکوک روی مبل داشتند فیلم میدیدند گفتم...
+مامان من بورسیه ایتالیا رو قبول کردم(ذوق و بلند)
^چییی؟واقعا(ذوق)
(مامانش از جاش بلند میشه میره ا.ت رو بغل میکنه میگه...)
^وای دختره قشنگم مبارکت باشه
+وای مامان باورم نمیشه
(جونگکوک از جاش بلند میشه میگه)
_بورسیه چی؟
+من برای بورسیه ایتالیا امتحان دادم و قبول شدم و باید دوهفته دیگه آماده بشم برم و از این به بعد برای پزشکی اونجا درس میخونم
^خیلی خوبه اونجا بهتر میتونی درس بخونی
+اره باید برم برای دانشگاه اونجا ثبت نام کنم برای دوهفته دیگه بلیت پرواز بگیرم
_تو از این به بعد دیگه اونجا درس میخونی؟(ناراحت)
+اعم...اره تو نارحت شدی؟
_اعممم....نه خیلی مبارکت باشه
+خیلی ممنون
^خب کی باید بری برای ثبت نام؟
+فردا میرم کافی نت برای دانشگاه اونجا ثبت نام میکنم
^خیلی خوبه حالا نظرتون چیه برای این اتفاق خوب جشن بگیریم؟
۶.۲k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.