ناپدری
#ناپدری
#pt11
Season 2
روز ها واسه اون دوتا میگذشت کوک بیشتر و بیشتر بی طاقت تر میشد واسه داشتن سوفیا حالا امشب به هر بهانه ای سوفیا باید میرفت پیش کوک با جینا هماهنگ کرد امروز باهم برن بیرون جینا هم با کلی خواهش و التماس یونگی رو قانع کرد ساعت پنج بود سوفیا رفت حموم روتین پوستیشو انجام داد موهاش رو شونه زد یه لباس خوشگل دقیقا مثل لباس خال خالی بلندش پوشید ولی این دفع مشکی
/بدو دیگه سوفیا
+اومدم
سوفیا کمی آرایش کرد و رفت پایین
+بریم
/چقدر خوشگلی شدی تو
+مرسی
جینا و سوفیا رفتن بیرون جینا سوفیا رو دمه یه پارک پیاده کرد
+تو میتونی بری چون ممکنه زیاد طول بکشه
/فقط لطفاً طوری نباشه یونگی دوباره عصبی شع
+باشه برو ممنونم
جینا رفت و سوفیا هم رفت تو پارک و دنبال کوک میگشت که یهو صدایی از بغل اومد
_دنبال کی میگردی خانوم خانوما
سوفیا برگشت و با دیدن کوک لبخندی زد
+کوکی جونم
سوفیا دویید و پرید بغل کوک کوک هم همزمان بغلش کرد
پسرک لبای دخترکش رو بین لباش گرفت و محکم مک میزد
دستایع سوفیا رو نوازش وار گذاشت رو شونه هاش
+چرا عطرت همیشگی نیست
_مدل عطر قبلی رو پیدا نکردم بجاش اینو زدم خوشت نمیاد
+چرا خیلی خوش بوعه ولی من به قبلی بیشتر عادت داشتم
_قراره به اینم عادت کنی ولی تو مثل همیشه بو توت فرنگی میدی
چیزی که من میمیرم براش
سوفیا لبخندی زد گونه کوک رو بوسید
+خب امروز کجا بریم
_عمارت پسرا نیستن
#pt11
Season 2
روز ها واسه اون دوتا میگذشت کوک بیشتر و بیشتر بی طاقت تر میشد واسه داشتن سوفیا حالا امشب به هر بهانه ای سوفیا باید میرفت پیش کوک با جینا هماهنگ کرد امروز باهم برن بیرون جینا هم با کلی خواهش و التماس یونگی رو قانع کرد ساعت پنج بود سوفیا رفت حموم روتین پوستیشو انجام داد موهاش رو شونه زد یه لباس خوشگل دقیقا مثل لباس خال خالی بلندش پوشید ولی این دفع مشکی
/بدو دیگه سوفیا
+اومدم
سوفیا کمی آرایش کرد و رفت پایین
+بریم
/چقدر خوشگلی شدی تو
+مرسی
جینا و سوفیا رفتن بیرون جینا سوفیا رو دمه یه پارک پیاده کرد
+تو میتونی بری چون ممکنه زیاد طول بکشه
/فقط لطفاً طوری نباشه یونگی دوباره عصبی شع
+باشه برو ممنونم
جینا رفت و سوفیا هم رفت تو پارک و دنبال کوک میگشت که یهو صدایی از بغل اومد
_دنبال کی میگردی خانوم خانوما
سوفیا برگشت و با دیدن کوک لبخندی زد
+کوکی جونم
سوفیا دویید و پرید بغل کوک کوک هم همزمان بغلش کرد
پسرک لبای دخترکش رو بین لباش گرفت و محکم مک میزد
دستایع سوفیا رو نوازش وار گذاشت رو شونه هاش
+چرا عطرت همیشگی نیست
_مدل عطر قبلی رو پیدا نکردم بجاش اینو زدم خوشت نمیاد
+چرا خیلی خوش بوعه ولی من به قبلی بیشتر عادت داشتم
_قراره به اینم عادت کنی ولی تو مثل همیشه بو توت فرنگی میدی
چیزی که من میمیرم براش
سوفیا لبخندی زد گونه کوک رو بوسید
+خب امروز کجا بریم
_عمارت پسرا نیستن
۱۱.۸k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.