عاشق مغرور
عاشق مغرور
#پارت۱۸
-باشه ولی به یه شرط
آبروی راستشو بالا انداخت و گفت
-نه بابا شرط میزاری حالا چی هست شرطتتون
-پاستیل
-چی؟
-خوراکی میخوام
قهقه مردونش رفت هوا منو توبغلش گذاشت و سرمو رو سینش گذاشت و گفت
- تو هر موقع بخوای برات خوراکی میخرم عشقم
متعجب سر بلند کردمو گفتم
-چییی؟
-هیچی
شیطون گفتم چرا یه چیزی گفتی
-نه
زدم روشونشو گفتم
-گفتی
که به صورت دراز افتار رو تخت و منم افتادم روش و لبا..مون به ب...وسه در اومد
و این شد اولین بو. سه ی زندگیم...
#پارت۱۸
-باشه ولی به یه شرط
آبروی راستشو بالا انداخت و گفت
-نه بابا شرط میزاری حالا چی هست شرطتتون
-پاستیل
-چی؟
-خوراکی میخوام
قهقه مردونش رفت هوا منو توبغلش گذاشت و سرمو رو سینش گذاشت و گفت
- تو هر موقع بخوای برات خوراکی میخرم عشقم
متعجب سر بلند کردمو گفتم
-چییی؟
-هیچی
شیطون گفتم چرا یه چیزی گفتی
-نه
زدم روشونشو گفتم
-گفتی
که به صورت دراز افتار رو تخت و منم افتادم روش و لبا..مون به ب...وسه در اومد
و این شد اولین بو. سه ی زندگیم...
۶.۱k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.