لحضه عاشقی. پارت45
#لحضه_عاشقی. پارت45
اسیع :من میرم بخوابم
دروک:بعد چند مین منم رفتم بخوابم
اسیع :اینجا چیکار میکنی ؟
دروک:خب اومدم بخوابم
اسیع :خب چرا اینجا ؟
دروک:اتاقمه دا
اسیع : فک کردی بعد این اتفاق بازم پیشت میخابم؟
پس منم میرم تو یه اتاق دیگه بخوابم
دروک:اتاقا تازه رنگ شدن و هنوز بوی رنگ تو اتاقا میاد
اسیع :اشکال ندارع
دروک:واسه بچه ضرر دارههه(با صدای تقریبا بلند )
اسیع :پس میرم رو کاناپه بخوابم
دروک:تو بیا رو تخت خودم میرم رو کاناپه
رفتم رو کاناپه اتاق دراز کشیدم که اسبه گفت
اسیع :منظورم کاناپه اتاق نبود
دروک:پس منظورت کجا بود ؟
اسیع :منظورم کاناپه تو پذیرایی بود
دروک:اوهااا
اسیع :تو میری یا من برم
دروک:باشه بابا رفتم
#ادامه_دارع
اسیع :من میرم بخوابم
دروک:بعد چند مین منم رفتم بخوابم
اسیع :اینجا چیکار میکنی ؟
دروک:خب اومدم بخوابم
اسیع :خب چرا اینجا ؟
دروک:اتاقمه دا
اسیع : فک کردی بعد این اتفاق بازم پیشت میخابم؟
پس منم میرم تو یه اتاق دیگه بخوابم
دروک:اتاقا تازه رنگ شدن و هنوز بوی رنگ تو اتاقا میاد
اسیع :اشکال ندارع
دروک:واسه بچه ضرر دارههه(با صدای تقریبا بلند )
اسیع :پس میرم رو کاناپه بخوابم
دروک:تو بیا رو تخت خودم میرم رو کاناپه
رفتم رو کاناپه اتاق دراز کشیدم که اسبه گفت
اسیع :منظورم کاناپه اتاق نبود
دروک:پس منظورت کجا بود ؟
اسیع :منظورم کاناپه تو پذیرایی بود
دروک:اوهااا
اسیع :تو میری یا من برم
دروک:باشه بابا رفتم
#ادامه_دارع
۳.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.