🌸
🌸
مدارا ، نام پنهان خوشبختی است...
رابطهی انسانی سالم ، پیشنیازهای ساده اما معمولا مراعاتنشدهای دارد.
پذیرش خود و دیگری ، چنان که واقعیت داریم...
پرهیز از آغشتن واقعیات با ایدهالها و رویاها...
پنهاننکردن رنجشها و بدل نکردن دانههای ریز برف دلخوری به بهمن مهیب خشم...
از خواستنهای خود، قوانین نساختن و به دیگری تحمیل نکردن...
ما ، غالبا سلاطین خلق رنج توامان خود و آدمهای مجاوریم.
روابط ما نه الزاما روابط عاطفی معمولا به دوسویه فرسایشی و ناخوشایند باجگیری و باجدهی بدل میشود.
موازنهای منفی برای دو انسان ناخوشحال.
تا چشمم میبیند، قبیلهای از گیاهان مسمومیم که بیش از جاذبه دوستی، هراس تنهایی و ترس از با خویش ماندن است که ما را کنار هم نگه داشته...
آموختهام انسان در پنهانکردن خواستههای راستین خود زیر نقابهای مجلل پوچ بسیار ماهر است...
با این همه، این را هم آموختهام که وقت برای مهربانی کم است، و برای جنون و خشم و خودخوری بسیار...
و این را نیز یاد گرفتهام که به تاریکیهای درونم احترام بگذارم و مهارشان کنم تا حریم کسی را زخم نزنند...
بله، من فرزند نور و روشنایی هستم ، نه چندان سپید و نه چندان سیاه...
خوشبختی ، شاید شبها به شکل آرامش آدمی است که در آینه نگاه میکند، و از خودش بیزار نیست و مطمئن است کیفیت لبخندهایی که ساخته از زخمهایی که زده بیشتر است...
مدارا ، نام پنهان خوشبختی است...
رابطهی انسانی سالم ، پیشنیازهای ساده اما معمولا مراعاتنشدهای دارد.
پذیرش خود و دیگری ، چنان که واقعیت داریم...
پرهیز از آغشتن واقعیات با ایدهالها و رویاها...
پنهاننکردن رنجشها و بدل نکردن دانههای ریز برف دلخوری به بهمن مهیب خشم...
از خواستنهای خود، قوانین نساختن و به دیگری تحمیل نکردن...
ما ، غالبا سلاطین خلق رنج توامان خود و آدمهای مجاوریم.
روابط ما نه الزاما روابط عاطفی معمولا به دوسویه فرسایشی و ناخوشایند باجگیری و باجدهی بدل میشود.
موازنهای منفی برای دو انسان ناخوشحال.
تا چشمم میبیند، قبیلهای از گیاهان مسمومیم که بیش از جاذبه دوستی، هراس تنهایی و ترس از با خویش ماندن است که ما را کنار هم نگه داشته...
آموختهام انسان در پنهانکردن خواستههای راستین خود زیر نقابهای مجلل پوچ بسیار ماهر است...
با این همه، این را هم آموختهام که وقت برای مهربانی کم است، و برای جنون و خشم و خودخوری بسیار...
و این را نیز یاد گرفتهام که به تاریکیهای درونم احترام بگذارم و مهارشان کنم تا حریم کسی را زخم نزنند...
بله، من فرزند نور و روشنایی هستم ، نه چندان سپید و نه چندان سیاه...
خوشبختی ، شاید شبها به شکل آرامش آدمی است که در آینه نگاه میکند، و از خودش بیزار نیست و مطمئن است کیفیت لبخندهایی که ساخته از زخمهایی که زده بیشتر است...
۳۹.۶k
۱۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.