{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم }}
{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم }}
پارت 26
صبح با آلارم گوشی اش بیدار شد و روی تخت نشست
و به ساعت نگاه کرد از روی تخت با عجله بلند شد و بعد از گرفتن دوش
و پوشیدن کت و شلوار همیشهگی اش از عمارت خارج شد
و به سمت ماشينش رفت که دستيار اومد
جونگکوک : تو برای چه کاری اینجایی
يه جون : متوجه منظورتون نشدم
جونگکوک : چرا من امروز برای جلسه داره دیرم میشه برای چی
یه جون : خیلی ببخشید قربان دیگه تکرار نمیشه
جونگکوک : بهتر که نشه
بعد از این حرف یه جون در ماشین رو براش باز کرد و جونگکوک سوار ماشین شد بعد از نیم ساعت به شرکت رسیدن
وارد شرکت شد تقریبا وقت جلسه بود وارد اوتاق جلسه شد که همه بلند شدم و بعد از نشستن جونگکوک همه نشستن
جونگکوک : برگذاری این جلسه به این خاطره که یکی از بزرگترین سهامدار این شرکت سهامش رو فروخته
و ما هنوز نمیدونیم به چه کسی بوده
همه شروع به صحبت کردن با هم کردن که یکی از سهام داراي شرکت گفت
.......هیچ کس در مورد اون شخص چیزی نمیدونه حتا نمیدونیم اسمش چیه
جونگکوک : پس پيداش کنید وقتی هیچی نمیدونید برای چی درخواست جلسه کردی جلسه تمومه
جونگکوک از روی صندلی بلند شد و ادامه داد
جونگکوک : پیداش کنید تا نفهمید اون شخص کیه جلسه دیگه گذاشت نمیشه
بعد از گفتن این حرف از اوتاق جلسه خارج شد به اوتاق خودش رفت
و به منشیش گفت
جونگکوک : به یه جون بگو بیاد اوتاقم
منشی : چشم قربان
جونگکوک جلوی پنچره اوتاقش وایستاده بود که یه جون وارد اوتاق شد
جونگکوک : فهميدی کیه ؟
یه جون : رئیس یه شرکت بزرگ ساخت ساز توی آمریکا هست شرکتش خیلی معروف و بزرگ در حدی که توی همه آمریکا میشناسنش و..
جونگکوک به سمتش برگشت و گفت
جونگکوک : و چی بگو زبونتو قورت دادی
یه جون : خوب راستش رئیس اون شرکت یه زنه
جونگکوک به سمت میزش رفت و روی صندلی اش نشست گفت
جونگکوک : همینمون مونده بود که با یه زن کار کنیم اسمش چیه اهل کجاست خارجی یا دورگه هست
یه جون : نتونستم بفهمه اسمش چیه ولی کره ای هست
جونگکوک : باشه میتونی بری
یه جون تعظيم کوتاهی کرد و از اوتاق خارج شد
جونگکوک.....
تو دیگه کی هستی.........ادامه دارد
حمایت فراموش نشه با اینکه اصلا وقت ندارم هفت پارت گذاشتم پس منتظر لایک و کامنت ها پر انرژی تون هستم
پارت 26
صبح با آلارم گوشی اش بیدار شد و روی تخت نشست
و به ساعت نگاه کرد از روی تخت با عجله بلند شد و بعد از گرفتن دوش
و پوشیدن کت و شلوار همیشهگی اش از عمارت خارج شد
و به سمت ماشينش رفت که دستيار اومد
جونگکوک : تو برای چه کاری اینجایی
يه جون : متوجه منظورتون نشدم
جونگکوک : چرا من امروز برای جلسه داره دیرم میشه برای چی
یه جون : خیلی ببخشید قربان دیگه تکرار نمیشه
جونگکوک : بهتر که نشه
بعد از این حرف یه جون در ماشین رو براش باز کرد و جونگکوک سوار ماشین شد بعد از نیم ساعت به شرکت رسیدن
وارد شرکت شد تقریبا وقت جلسه بود وارد اوتاق جلسه شد که همه بلند شدم و بعد از نشستن جونگکوک همه نشستن
جونگکوک : برگذاری این جلسه به این خاطره که یکی از بزرگترین سهامدار این شرکت سهامش رو فروخته
و ما هنوز نمیدونیم به چه کسی بوده
همه شروع به صحبت کردن با هم کردن که یکی از سهام داراي شرکت گفت
.......هیچ کس در مورد اون شخص چیزی نمیدونه حتا نمیدونیم اسمش چیه
جونگکوک : پس پيداش کنید وقتی هیچی نمیدونید برای چی درخواست جلسه کردی جلسه تمومه
جونگکوک از روی صندلی بلند شد و ادامه داد
جونگکوک : پیداش کنید تا نفهمید اون شخص کیه جلسه دیگه گذاشت نمیشه
بعد از گفتن این حرف از اوتاق جلسه خارج شد به اوتاق خودش رفت
و به منشیش گفت
جونگکوک : به یه جون بگو بیاد اوتاقم
منشی : چشم قربان
جونگکوک جلوی پنچره اوتاقش وایستاده بود که یه جون وارد اوتاق شد
جونگکوک : فهميدی کیه ؟
یه جون : رئیس یه شرکت بزرگ ساخت ساز توی آمریکا هست شرکتش خیلی معروف و بزرگ در حدی که توی همه آمریکا میشناسنش و..
جونگکوک به سمتش برگشت و گفت
جونگکوک : و چی بگو زبونتو قورت دادی
یه جون : خوب راستش رئیس اون شرکت یه زنه
جونگکوک به سمت میزش رفت و روی صندلی اش نشست گفت
جونگکوک : همینمون مونده بود که با یه زن کار کنیم اسمش چیه اهل کجاست خارجی یا دورگه هست
یه جون : نتونستم بفهمه اسمش چیه ولی کره ای هست
جونگکوک : باشه میتونی بری
یه جون تعظيم کوتاهی کرد و از اوتاق خارج شد
جونگکوک.....
تو دیگه کی هستی.........ادامه دارد
حمایت فراموش نشه با اینکه اصلا وقت ندارم هفت پارت گذاشتم پس منتظر لایک و کامنت ها پر انرژی تون هستم
۷.۱k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.