☆♡پارت: ۲۴♡☆
☆♡پارت: ۲۴♡☆
سه روز بعد...
شب ساعت ۷...
در حال تمرین کردن بودن و تو این سه روز خیلی خوب پیش رفته بودن و تقریبا اماده بودن. فردا روز مسابقه بود. پس حسابی داشتن تلاش می کردن.
(حالا خودتون ی اهنگیو تصور کنید که اونو دارن تمرین می کنن می خونن)
بعد تمرین اجراشون...
اوهانی: وای این دفه اجرامون حرف نداشت.
هانیول: اره مخصوصا صدای سویونگ عالیه! به اهنگ خیلی میاد.
سویونگ: کار شما هم حرف نداره خیلی عالی می زنین.
(اگه یادتون باشه هانیول و اوهانی اول که اومده بودن بلد نبودن ساز بزنن اما تو این دو سال سویونگ بهشون یاد داده بود برای همین الان بلدن)
هانیول: فردا روز مسابقه اس امروز به اندازه کافی تمرین کردیم بنظرم دیگه کافیه بهتره الان دیگه استراحت کنیم تا فردا بتونیم پر انرژی اجرا کنیم.
اوهانی: اره بنظر منم برای امروز کافیه هممون خسته شدیم.
چون خسته بودن رفتن تا استراحت کنن. اول رفتن ی شامی خوردن و بعد شام یکم تلویزیون نگاه کردن بعد رفتن و ی دوش گرفتن و مو هاشونو خشک کردن و...
بعد رفتن و تو اتاق سویونگ جمع شدن.
سویونگ: میگم اتاق من دیگه شده پاتق سه نفرمون -_-
حتی شبام اینجا می خوابین -_-
هانیول: اره خوب چون کیف میده سه نفری اتاق تو هم از همه بزرگ تره.
اوهانی: تازه الکی غر نزن. خودتم دوست داری!
سویونگ: باشه بابا. اصلا فک کن اتاق خودته.
اوهانی: من خیلی وقته فک می کنم اتاق خودمه😅😂
سویونگ: -_-
هانیول: خب حالا چی کار کنیم حوصلمون سر رفت!
اوهانی: گیم بزنیم؟!
هانیول: اره فکر خوبیه!
اوهانی: سویونگ این دفعه دیگه می برمت.
سویونگ: اره حتما... ۳۶۷ بار پیش هم که باختی همینو گفتی😂
اوهانی: تو همه ی باختای منو میشماری😓😐
سویونگ: اره😂
هانیول و اوهانی: -_-
اوهانی: ولی این دفعه رو حتما می برم!
سویونگ: باشه! میبینیم!
اوهانی: می بینیم!
هانیول: بسه دیگه بریم!
.
.
.
.
فردا صبح...
*سویونگ ویو*
با بر خورد نور خورشید به صورتم بیدار شدم. وااای کمرم اینجا کجاس؟ همه جام گرفته. ما چرا رو مبل خوابمون برده؟! صب کن ببینم الان ساعت چنده؟! وااااای ساعت ۶:۳۰. هاااااانیوووول اوهاااااانیییییی پاشیییین دیرمون شدددددد!
اوهانی و هانیول عین چی از جاشون پریدن...
امید وارم از این پارت لذت برده باشین 💜🌹
لایک و کامنت فراموش نشه...
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن ❤️
سه روز بعد...
شب ساعت ۷...
در حال تمرین کردن بودن و تو این سه روز خیلی خوب پیش رفته بودن و تقریبا اماده بودن. فردا روز مسابقه بود. پس حسابی داشتن تلاش می کردن.
(حالا خودتون ی اهنگیو تصور کنید که اونو دارن تمرین می کنن می خونن)
بعد تمرین اجراشون...
اوهانی: وای این دفه اجرامون حرف نداشت.
هانیول: اره مخصوصا صدای سویونگ عالیه! به اهنگ خیلی میاد.
سویونگ: کار شما هم حرف نداره خیلی عالی می زنین.
(اگه یادتون باشه هانیول و اوهانی اول که اومده بودن بلد نبودن ساز بزنن اما تو این دو سال سویونگ بهشون یاد داده بود برای همین الان بلدن)
هانیول: فردا روز مسابقه اس امروز به اندازه کافی تمرین کردیم بنظرم دیگه کافیه بهتره الان دیگه استراحت کنیم تا فردا بتونیم پر انرژی اجرا کنیم.
اوهانی: اره بنظر منم برای امروز کافیه هممون خسته شدیم.
چون خسته بودن رفتن تا استراحت کنن. اول رفتن ی شامی خوردن و بعد شام یکم تلویزیون نگاه کردن بعد رفتن و ی دوش گرفتن و مو هاشونو خشک کردن و...
بعد رفتن و تو اتاق سویونگ جمع شدن.
سویونگ: میگم اتاق من دیگه شده پاتق سه نفرمون -_-
حتی شبام اینجا می خوابین -_-
هانیول: اره خوب چون کیف میده سه نفری اتاق تو هم از همه بزرگ تره.
اوهانی: تازه الکی غر نزن. خودتم دوست داری!
سویونگ: باشه بابا. اصلا فک کن اتاق خودته.
اوهانی: من خیلی وقته فک می کنم اتاق خودمه😅😂
سویونگ: -_-
هانیول: خب حالا چی کار کنیم حوصلمون سر رفت!
اوهانی: گیم بزنیم؟!
هانیول: اره فکر خوبیه!
اوهانی: سویونگ این دفعه دیگه می برمت.
سویونگ: اره حتما... ۳۶۷ بار پیش هم که باختی همینو گفتی😂
اوهانی: تو همه ی باختای منو میشماری😓😐
سویونگ: اره😂
هانیول و اوهانی: -_-
اوهانی: ولی این دفعه رو حتما می برم!
سویونگ: باشه! میبینیم!
اوهانی: می بینیم!
هانیول: بسه دیگه بریم!
.
.
.
.
فردا صبح...
*سویونگ ویو*
با بر خورد نور خورشید به صورتم بیدار شدم. وااای کمرم اینجا کجاس؟ همه جام گرفته. ما چرا رو مبل خوابمون برده؟! صب کن ببینم الان ساعت چنده؟! وااااای ساعت ۶:۳۰. هاااااانیوووول اوهاااااانیییییی پاشیییین دیرمون شدددددد!
اوهانی و هانیول عین چی از جاشون پریدن...
امید وارم از این پارت لذت برده باشین 💜🌹
لایک و کامنت فراموش نشه...
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن ❤️
۲۱.۸k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.