چقدر امنیتی کار کرده سپهر

#۱۱۴
چقدر امنیتی کار کرده سپهر
در و باز کردم و سوار شدم
نشستن و برگشتنم هم زمان شد با قطع شدن نفسم
چشمام بیشتر از این درشت نمیشد
_ مشتاق دیدار همسرم
بدبخت تر از منم وجود داره؟
به همین راحتی گول خوردم..
بعد این همه ضربه که از اعتمادات خوردی بازم اعتماد کردی؟
حتما به دویدنم به سمتش چقدر خندیده
هییییع
نفسم خدایا نفسم
همینجا نفسم و تموم کن و ببر
متوجه حال بدم شد
مگه یادش میرفت؟
هر ثانیه که باهاش بودم اینجوری میشدم
و خودش نجاتم میداد
یه سیلی محکم زد به صورتم
_نفس بکش آرشیداا
یه دم عمیق کشیدم و کلی هوا وارد ریه هام کردم
آرشیدا به خودت مسلط شو
نگران هیچیم نباش
تیغ و برمیداری یه جوری که نفهمه رگت و میزنی
آرشیدا بغض نکن
تو پات دیگه به اون خونه نمیرسه
دیدگاه ها (۱)

#۱۱۵آرشیدا آروم باش حالت بد بشه کارت تمومه ها به خودم مسلط ش...

#۱۱۶برگشتم سمتش _ چرا نمیری؟ تا شب میخوای اینجا باشی؟ _ کجا ...

#۱۱۳سوالی نگاهش کردم _ ببین زیاد وقت نداریم رضا رو فرستادم م...

#۱۱۲پس خودشون بودن! پوزخند زدم و تیغ و از جیبم در آوردم نز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط