منشی جدید

منشی جدید
پارت 2
رفتم سمت دفتر رئیس کل در زدم و با صدای بمی که گفت *بیا داخل* رفتم داخل و در رو پشت سرم بستم و برگشتم سمت میز
+رئیس برنامه امروزتون رو اوردم
سرشو و بالا اورد و من با دیدن چهره زیبا و خوشگلش تپش قلب گرفتم
یا حضرت عیسیٰ مسیح زیباییش بیش از حد بود
انقدر که مستونستم جلوی زیباییش به زانو در بیام
صدای تپش قلبم گواشم و دشات کر میکرد مطمعن بودم حتی اونم صدای تپش قلبمو میشنید برای اسنکه ضایع تر نشم خودمو جم کردم و دستامو بهم گره زدم
علامت تهیونگ _
_ بگو
+ساعت 10 قرار ملاقات با رئیس شرکت (...) ساعت 12 جلسه با حیئت مدیره ساعت 3 قراره به دیدن جنس های جدید برین ساعت 5 به گفته پدر پزرگتون قرار از پیش تعین شده با خانم کیم خواهر کیم سوکجین رئیس کل شرکت (...) که مخصوص لباس های وارداتی هستن
_ هوففففففف پدر بزرگ دست از این کاراش بر نمیداره
ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۶)

منشی جدید پارت3_ هوففف پدربزرگ دست از این کاراش بر نمیدارههه...

شیطان دلباخته پارت 4 _ پرستاررر پرستار درو باز کرد و اومد بی...

فیک جدیدموننن🤭منشی جدید پارت 1کنار پنجره نشسته بود و به قطره...

جونگینا امیدوارم همیشه خوشحال و سلامت باشی بهترینم مراقب خو...

#مافیای_من #P4لینو:کار داشتم پس زودتر بیدار شدم ‍و رفتم دنبا...

#رئیس پدرم#PART_7ته. کیم تهیونگپشت چشمی نازک کرد و گفت+جونگ ...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۲فرداا.ت تو ذهنش :از خواب بیدار شدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط