Part12✨
Part12✨
یونگی: (وقتی دیدم ا.ت خیره به صحفه تلفنشه و با دیدن اسم کسی حرفش رو نصفه نگه داشت شک کردم و گوشی رو از دستش کشیدم بیرون و قبل از اینکه واکنشی نشون بده گوشی رو وصل کردم که صدای آشنایی به گوش خورد .. اره این که دختر خاله ا.ت هس..
دختر خاله ا.ت : ا.تتتت معلومه کجاییی؟ چرااا شوگا اومده بود اینجا دنبالت.. یااا توچطوری دختر خاله ایی هستی من جونتو نجات دادم و این همه سال ازت مراقب کردم و فقط ی چیز ازت خاستم اینکه شوگارو مال من کنی ول تو عوضی با اینکه میدونستی عاشقشم رفتی باهاش ازدواج کردی ... چرا ازش جدا نمیشی که هم من راحتشم هم شوگا شوهر آیندم بهم برسیمم..(داد و گریه)
یونگی: (همه حرفاشو زد و هی اسم ا.ت رو پشت تلفن صدا میزد گوشی دو قطع کردم و سیمکارتشو شکستم و برگشتم دیدم ا.ت فقط گریه میکنه ..) ا.ت منو نگا ..چیزی نیست اوکی؟!.. من هیچوقت قرار نیست ترکت کنم .. پس نگران نباش..
ا.ت: شوگا .. م ..من میترسمم😭😭 و عذاب.. وجدان ولم .. نمی..کنههه(گریه بلند)
یونگی: شش گریه نکن .. همه چی درست میشه باش.. نگران نباش عزیزم اروم باش..قول میدم بهترین زندگی رو برات بسازم با بچه هامون..
ا.ت: یاااا .. چه بچه ایی حالا(فین🤧)
یونگی:پس چی؟؟! دیگ قرار مامان بابایی بشیم برا بچه های خوشجلمون😄
ا.ت:😒
یونگی:اوی اوی.. ی بار دیگ چشاتو اینجوری کنی از کاسه درشون میارم هاا
یونگی: (وقتی دیدم ا.ت خیره به صحفه تلفنشه و با دیدن اسم کسی حرفش رو نصفه نگه داشت شک کردم و گوشی رو از دستش کشیدم بیرون و قبل از اینکه واکنشی نشون بده گوشی رو وصل کردم که صدای آشنایی به گوش خورد .. اره این که دختر خاله ا.ت هس..
دختر خاله ا.ت : ا.تتتت معلومه کجاییی؟ چرااا شوگا اومده بود اینجا دنبالت.. یااا توچطوری دختر خاله ایی هستی من جونتو نجات دادم و این همه سال ازت مراقب کردم و فقط ی چیز ازت خاستم اینکه شوگارو مال من کنی ول تو عوضی با اینکه میدونستی عاشقشم رفتی باهاش ازدواج کردی ... چرا ازش جدا نمیشی که هم من راحتشم هم شوگا شوهر آیندم بهم برسیمم..(داد و گریه)
یونگی: (همه حرفاشو زد و هی اسم ا.ت رو پشت تلفن صدا میزد گوشی دو قطع کردم و سیمکارتشو شکستم و برگشتم دیدم ا.ت فقط گریه میکنه ..) ا.ت منو نگا ..چیزی نیست اوکی؟!.. من هیچوقت قرار نیست ترکت کنم .. پس نگران نباش..
ا.ت: شوگا .. م ..من میترسمم😭😭 و عذاب.. وجدان ولم .. نمی..کنههه(گریه بلند)
یونگی: شش گریه نکن .. همه چی درست میشه باش.. نگران نباش عزیزم اروم باش..قول میدم بهترین زندگی رو برات بسازم با بچه هامون..
ا.ت: یاااا .. چه بچه ایی حالا(فین🤧)
یونگی:پس چی؟؟! دیگ قرار مامان بابایی بشیم برا بچه های خوشجلمون😄
ا.ت:😒
یونگی:اوی اوی.. ی بار دیگ چشاتو اینجوری کنی از کاسه درشون میارم هاا
۱۲.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.