𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝⁴⁹
جیهو محکم میزنه به دست تهیونگ :پابو ، یعنی اینقدر عقلو نداری گوشیتو سایلنت کنی حاجی؟
تهیونگ :اگه گوشیمو سایلنت میکردم هایون چجوری به ما تک زنگ میزد ؟
_________________________________________________________
جیهو :اینم حرفیه ، حالا اونی که میخواست پارو ببره پیش عزرائیل کی بود ؟
تهیونگ پوکر به موبایلش نگاه میکنه و میگه : یه بنده خدایی همیشه بهم میگفت خروس بی محل چون موق غذا بهش زنگ میزدم حالا من بهش چی بگم که نزدیک بود آیندمون رو به فاخ بده ؟
جیهو با خنده میگه : کوک بود؟
تهیونگ : آره ، بیا بریم قبل از اینکه اون عفریته بیاد اینجا !
جیهو مدارک و فلش رو میزاره تو کولشو میگه : بریم
[پرش زمانی به دو روز بعد]
هایون داخل اتاق کوک زمین رو سانت میکرد ...با ورود جونگکوک روی مبل نشست !
•••هایون ویو•••
جونگکوک خیلی قیافه سردی به خودش گرفته بود و این واقعا برام عجیب بود چون اون همیشه حداقل پیش من خوش خنده بود ...
هایون : جونگکوک جانم چیشده؟
جونگکوک : هایونا ، بیا باهم بهم بزنیم !
با این حرف جونگکوک انگار یه سطل آب یخ رو سرم ریختن : ها ؟ چی گفتی ؟
جونگکوک :گفتم بیا بهم بزنیم ...ما خیلی بچه بودیم که فکر میکردیم باهم خوشبخت میشیم ، نباید واقعیت دنیا رو ول کنیم و به توهم احمقانه خودمون بچسبیم ؟
(من که گفتم حالا حالاها قرار نیست بهم برسن🌝💕این رو بدونین حتی اگه به جیون فحش بدین باز دوستون داله ...ولی شوماهم سعی کن اون فحشرو ندی#-#)
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝⁴⁹
جیهو محکم میزنه به دست تهیونگ :پابو ، یعنی اینقدر عقلو نداری گوشیتو سایلنت کنی حاجی؟
تهیونگ :اگه گوشیمو سایلنت میکردم هایون چجوری به ما تک زنگ میزد ؟
_________________________________________________________
جیهو :اینم حرفیه ، حالا اونی که میخواست پارو ببره پیش عزرائیل کی بود ؟
تهیونگ پوکر به موبایلش نگاه میکنه و میگه : یه بنده خدایی همیشه بهم میگفت خروس بی محل چون موق غذا بهش زنگ میزدم حالا من بهش چی بگم که نزدیک بود آیندمون رو به فاخ بده ؟
جیهو با خنده میگه : کوک بود؟
تهیونگ : آره ، بیا بریم قبل از اینکه اون عفریته بیاد اینجا !
جیهو مدارک و فلش رو میزاره تو کولشو میگه : بریم
[پرش زمانی به دو روز بعد]
هایون داخل اتاق کوک زمین رو سانت میکرد ...با ورود جونگکوک روی مبل نشست !
•••هایون ویو•••
جونگکوک خیلی قیافه سردی به خودش گرفته بود و این واقعا برام عجیب بود چون اون همیشه حداقل پیش من خوش خنده بود ...
هایون : جونگکوک جانم چیشده؟
جونگکوک : هایونا ، بیا باهم بهم بزنیم !
با این حرف جونگکوک انگار یه سطل آب یخ رو سرم ریختن : ها ؟ چی گفتی ؟
جونگکوک :گفتم بیا بهم بزنیم ...ما خیلی بچه بودیم که فکر میکردیم باهم خوشبخت میشیم ، نباید واقعیت دنیا رو ول کنیم و به توهم احمقانه خودمون بچسبیم ؟
(من که گفتم حالا حالاها قرار نیست بهم برسن🌝💕این رو بدونین حتی اگه به جیون فحش بدین باز دوستون داله ...ولی شوماهم سعی کن اون فحشرو ندی#-#)
۴.۷k
۲۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.