هایون سرعت بالایی داشت و چشمانش رو بسته بود و زار زار گریه میکرد ...

𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝⁵¹

هایون سرعت بالایی داشت و چشمانش رو بسته بود و زار زار گریه میکرد که ناگهان ماشینش محکم برخورد کرد به درخت و شیشه جلوییش خورد شد !

_________________________________________________________

                                       •••جونگکوک ویو•••

توی اتاقم بودم و داشتم به دیدارم با لیا و شکستن دل عزیزم رو تو ذهنم مرور میکردم!

[فلش بک به یک روز قبل]

جونگکوک : خانم جانگ حد خودت رو بدون !

لیا : استاد بیا باهم رو راست باشم ...اگه با من ازدواج نکنی خودم شخصا دستور مرگ دختر کوچولوت رو میدم !

[پایان فلش بک]

در همین افکار بودم که تلفنم زنگ خورد ، شماره ناشناس بود !

جونگکوک : یوبوسئو؟

...

جونگکوک :اتفاقی واسش افتاده؟

...

جونگکوک :سریعا خودم رو میرسونم!

..........................................................................................

جونگکوک موهای هایون رو دور انگشتاش میپیچه و میگه : هایونا من رو ببخش ، حتما باید به غلط کردم بیفتم ؟ خودت نمیتونی بیخیال بشی و برگردی پیشم ؟
میخوای نوازش موهاتو از من دریغ کنی؟
مگه من مردی نبودم که به نامت خوردم؟

تهیونگ دستی به شونه کوک میکشه و میگه : نگران نباش ، اکه اون خواهر منه حالش خوب میشه !

جونگکوک : هیونگ تو از هیچی خبر نداری !

تهیونگ : من از چی خبر ندارم ؟

جونگکوک : از اینکه من چطور دل هایون رو شکستم !
دیدگاه ها (۱۵)

story names :  Walking out of the timeAuthor: JiyoonCouple: ...

𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽𝚙𝚊𝚛𝚝⁵²تهیو...

𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽𝚙𝚊𝚛𝚝⁵⁰جونگ...

𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽𝚙𝚊𝚛𝚝⁴⁹جیهو...

#عشق _جنایت 🔪پارت 23 جینو :نه یادم نرفته واسه این قبول کردم ...

پارت ۱۹ فیک مرز خون و عشق

پارت ۸ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط