ظرفیت با مرگ مادر تموم نمیشه، با خوردن زانو به لبه ی میز
ظرفیت با مرگ مادر تموم نمیشه، با خوردن زانو به لبهی میز تموم میشه. مادر از زانو مهمتره و مرگ از لبهی میز، ولی ظرفیت کاری به مهم بودن و نبودن مرگ و لبهی میز و زانو نداره، هر جا دلش بخواد تموم میشه. سر یه چیز بیخود! سر یه چیز مسخره! سر هیچی! بعد میگن زانوش خورد به لبهی میز ول کرد رفت! چی بگه آدم؟! بگه تقصیر ظرفیت بیملاحظهمه که سر هیچ و پوچ تموم شد؟ شما تا حالا ظرفیت دیدی اصلاً؟ چیزی که وجود خارجی نداره رو من چطوری سرزنش کنم؟ همین شماها رو با این حجم از وجود خارجی نمیشه سرزنش کرد، جوری رجز میخونین که آدم با یه کاسه گوه میاد میشینه جلوتون میگه من از محتویات این کاسه تغدیه میکنم و گوشم با شماست! ظرفیت که دیگه هیچی! یه ملافه بردارم بیارم بگم این ظرفیتمه زانوم خورد به لبهی میز تموم شد ول کردم رفتم؟
2:04
2:04
۱۰.۷k
۲۴ آذر ۱۴۰۰