وقتی میری پیشش باشگاه و...
وقتی میری پیشش باشگاه و...
ادامه ی پارت ۱
کوک: بله(صدای گرفته)
تهیونگ:کوک...کجایی...چرا جواب نمیدی...صدات چرا گرفته اس...تا این وقت صبح کجا رفتی...هرچقدر هم زنگ میزنم جواب نمیدی...
کوک: تهیونگ...اینقد سوال پیچم نکن...فقط دارم با آجیم درد و دل میکنم...(بالا کشیدن دماغش)
تهیونگ: دوباره رفتی تو اون قبرستون...من دیروز کلی باهات حرف زدم...ولی کو گوش شنوا...
کوک: تهیونگ...قول میدم یه چند ساعت دیگه بیام...فق بزار پیش آجیم باشم...
تهیونگ دیگه نمیتونست مقاومت کنه...
تهیونگ:خیل خب...فق زود برگرد...
کوک: ممنون...
.
.
.
.
کوک: ا.ت...فردا شب دوباره برمیگردم پیشت...کنارت گریه میکنم تااا خود صبح:)
مواظب خودت باش...
...........
ادامه ی پارت ۱
کوک: بله(صدای گرفته)
تهیونگ:کوک...کجایی...چرا جواب نمیدی...صدات چرا گرفته اس...تا این وقت صبح کجا رفتی...هرچقدر هم زنگ میزنم جواب نمیدی...
کوک: تهیونگ...اینقد سوال پیچم نکن...فقط دارم با آجیم درد و دل میکنم...(بالا کشیدن دماغش)
تهیونگ: دوباره رفتی تو اون قبرستون...من دیروز کلی باهات حرف زدم...ولی کو گوش شنوا...
کوک: تهیونگ...قول میدم یه چند ساعت دیگه بیام...فق بزار پیش آجیم باشم...
تهیونگ دیگه نمیتونست مقاومت کنه...
تهیونگ:خیل خب...فق زود برگرد...
کوک: ممنون...
.
.
.
.
کوک: ا.ت...فردا شب دوباره برمیگردم پیشت...کنارت گریه میکنم تااا خود صبح:)
مواظب خودت باش...
...........
۹۸.۷k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.