عشـــق..
عشـــق..
پارت 132
مهرداد:
مامان نگاهم کردوگفت : می دونی اگه محسن دل نیلوفر رو بشکنه چی میشه
- یعنی طلاقش ندم
مامان : فعلا نه
- چی شده
نفسمو فوت کردم اصلا نمی دونم محسن چش شده بود که انقدر منو آزار می داد
محسن : داداش کوچلوی ما قهر کرده ..مامان اجازه میدی با مهرداد حرف بزنم
مامان نگاهم کرد بهش لبخند زدم رفت ومحسن کنارم وایساد وگفت : ناراحت شدی
برگشتم نگاش کردم وگفتم : نظرت چیه دیگه درمورد منو زندگی ام نظر ندی همونطور که من نظر نمیدم
محسن بی تفاوت نگاهم کرد شونه بالا انداخت وگفت : نظرت چیه به همه بگم یه خانم خوشگل شبیه زنم تو خونه ای مهرداد دیدم من احمق نیستم مهرداد چون اون زن چشاش مثله ...
دستشو که می خواست بزاره رو شونه ام وکنار زدم
- خواهش می کنم محسن انقدر منو اذیت نکن تو چت شده
محسن نگام کردوگفت : فقط همون مهرداد گذشته شو همین
- چیکار کردم ؟
محسن درست به چشام نگاه کردوگفت : کاری نکردی داداشی
یه جا دیگه عشق بازی ات رو می کنی زنم داری وهنوزم اون دختر چشم عسلی که زن منه رو فراموش نکردی
لبمو گاز گرفتم
- محسن می فهمی چی میگی من خطایی کردم ؟
محسن : نکردی ولی داری بد پیش میری مهرداد می دونی جالبه اونم فقط نگران توه اون هنوزم تو رو می خواد
رومو برگردوندم
عصبی گفت : چیه چرا روتو برمی گردونی مهرداد اشتباه کردی وهمه دارن تاوان پس میدن
با خشم نگاش کردم وگفتم : می تونستی عاقلانه رفتار کنی
محسن متعجب نگاهم کردوگفت : چیکار می کردم مثلا تو جلو چشم همه گفتی لیلی رو می خوای کسی که من از بچگی دوسش داشتم تو اصلا می دونی با من چیکار کردی مهرداد می دونی ؟ نابودم کردی .منم کار خودت رو تکرار کردم پس اعتراض نکن
- اعتراضی نکردم می دونی بعد از دوسال هنوز لیلی رووپس می زنم چرا چون عشق برادرمه به خدا قسم هیچ حسی بهش ندارم ولی تو چی محسن منو متهم به همه چی می کنی واقعا خستم
چای سرد شده رو گذاشتم رو میز تو تراس ورفتم طرف ساحل همینطور که قدم می زدم از موبایلم آهنگ پخش می شد وباعث می شد یه بغض سنگین رو سینه ام بشینه نشستم روشنه های ساحل ودریا رو نگاه می کردم احساس کردم یکی کنارم نشست توجه نکردم
- مهرداد
متعجب برگشتم ونگاش کردم آهنگی رو که پخش می شد قطع کرد ونگاش کردم
- اینجا چیکار می کنی ؟؟
شونه بالا انداخت وگفت: نگرانت شدم ...
- نگران کی؟ من ؟ !
شالش محکم تو دستش فشرد وگفت : وقتی حرفای محمد ومحیا رو شنیدم ...نمی دونم چرا ولی ...دیگه
- چه حرفی
لبشو گاز گرفت وگفت : اینکه چرا با لیلی عروسی کردی شک داشتم ولی دیشب مطمئن شدم اون کارت باعث شد خودکشی کنی
نگام کردوگفت : اومدم بهت بگم که ...
- بگو
سرشو پایین انداخت وگفت : من با محسن خوشبختم ...
نگاهش کردم وچیزی نگفتم
نیلوفر: منو فراموش کن
بغض کردم وآه کشیدم
پارت 132
مهرداد:
مامان نگاهم کردوگفت : می دونی اگه محسن دل نیلوفر رو بشکنه چی میشه
- یعنی طلاقش ندم
مامان : فعلا نه
- چی شده
نفسمو فوت کردم اصلا نمی دونم محسن چش شده بود که انقدر منو آزار می داد
محسن : داداش کوچلوی ما قهر کرده ..مامان اجازه میدی با مهرداد حرف بزنم
مامان نگاهم کرد بهش لبخند زدم رفت ومحسن کنارم وایساد وگفت : ناراحت شدی
برگشتم نگاش کردم وگفتم : نظرت چیه دیگه درمورد منو زندگی ام نظر ندی همونطور که من نظر نمیدم
محسن بی تفاوت نگاهم کرد شونه بالا انداخت وگفت : نظرت چیه به همه بگم یه خانم خوشگل شبیه زنم تو خونه ای مهرداد دیدم من احمق نیستم مهرداد چون اون زن چشاش مثله ...
دستشو که می خواست بزاره رو شونه ام وکنار زدم
- خواهش می کنم محسن انقدر منو اذیت نکن تو چت شده
محسن نگام کردوگفت : فقط همون مهرداد گذشته شو همین
- چیکار کردم ؟
محسن درست به چشام نگاه کردوگفت : کاری نکردی داداشی
یه جا دیگه عشق بازی ات رو می کنی زنم داری وهنوزم اون دختر چشم عسلی که زن منه رو فراموش نکردی
لبمو گاز گرفتم
- محسن می فهمی چی میگی من خطایی کردم ؟
محسن : نکردی ولی داری بد پیش میری مهرداد می دونی جالبه اونم فقط نگران توه اون هنوزم تو رو می خواد
رومو برگردوندم
عصبی گفت : چیه چرا روتو برمی گردونی مهرداد اشتباه کردی وهمه دارن تاوان پس میدن
با خشم نگاش کردم وگفتم : می تونستی عاقلانه رفتار کنی
محسن متعجب نگاهم کردوگفت : چیکار می کردم مثلا تو جلو چشم همه گفتی لیلی رو می خوای کسی که من از بچگی دوسش داشتم تو اصلا می دونی با من چیکار کردی مهرداد می دونی ؟ نابودم کردی .منم کار خودت رو تکرار کردم پس اعتراض نکن
- اعتراضی نکردم می دونی بعد از دوسال هنوز لیلی رووپس می زنم چرا چون عشق برادرمه به خدا قسم هیچ حسی بهش ندارم ولی تو چی محسن منو متهم به همه چی می کنی واقعا خستم
چای سرد شده رو گذاشتم رو میز تو تراس ورفتم طرف ساحل همینطور که قدم می زدم از موبایلم آهنگ پخش می شد وباعث می شد یه بغض سنگین رو سینه ام بشینه نشستم روشنه های ساحل ودریا رو نگاه می کردم احساس کردم یکی کنارم نشست توجه نکردم
- مهرداد
متعجب برگشتم ونگاش کردم آهنگی رو که پخش می شد قطع کرد ونگاش کردم
- اینجا چیکار می کنی ؟؟
شونه بالا انداخت وگفت: نگرانت شدم ...
- نگران کی؟ من ؟ !
شالش محکم تو دستش فشرد وگفت : وقتی حرفای محمد ومحیا رو شنیدم ...نمی دونم چرا ولی ...دیگه
- چه حرفی
لبشو گاز گرفت وگفت : اینکه چرا با لیلی عروسی کردی شک داشتم ولی دیشب مطمئن شدم اون کارت باعث شد خودکشی کنی
نگام کردوگفت : اومدم بهت بگم که ...
- بگو
سرشو پایین انداخت وگفت : من با محسن خوشبختم ...
نگاهش کردم وچیزی نگفتم
نیلوفر: منو فراموش کن
بغض کردم وآه کشیدم
۱۴۷.۹k
۲۶ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.