فیک وقتی دخترشی ولی همیشه بین تو و برادرت فرق میذاشت
Part 19
(چند هفته بعد)
ات ویو:چند هفته از مستقل بودنم میگذره....تا الان که خوب پیش رفته....هم تونستم به درسام برسم...هم تونستم به کارم برسم....هم اینکه تا الان گسی دنبالم نیوفتاده......ولی چندروزیه بد سرما خوردم....و هر جا که میرم ماسک میزنم.....بعضی وقتا کلاه هم میزارم رو سرم....این چند وقته حس میکنم چند نفر تعقیبم حدودا یه هفته ای میشه که همچین حسین حسی دارم....فکر کنم باید به آقای چوی زنگ بزنم...بعد از ظهر باید بهش زنگ بزنم.
شوگا ویو:یه چند هفته ای هست که از نبودن ات میگذره...یه جورایی میشه گفت که خونه خیلی بدون اون سوت و کوره.....رفتم تو اتاقش و به چیزایی تو اتاقش بود نگاه کردم...منم تو همچین شرایطی بودم فرار میکردم....میونگ که دیگه مثل قبلا نیست نه میخنده نه حرفی میزنه و این خیلی منو آزار میده...لوکا هم که همش تو اتاقه......چرا هیچ خبری از ات نمیشه...نکنه یه جای دیگه فرار کرده باشه....قطعا ار جایی بره نمیتونه خارج از کره رفته باسه....البته این تا زمانی امکان داره که ۱۸ سالش بشه....با صدای پیامک گوشیم به خودم اومدم و دیدم چندتا پیام از ماموری که استخدام کرده بودم که دنبال ات بگرده برام اومده.....روی پیام ها زدم و چندتا عکس از دختری رو دیدم که خیلی شبیه ات بود ولی حیف که ماسک داشت.....چی؟....وایستا وایستا این پایین شهره....منم چند هفته ی پیش ات رو اونجا دیده بودم.....شاید هم توهم بود اما این عکس یه جورایی مدرک بود، مدرک اینکه شاید اون شب توهم نزده باشم....رفتم تو آشپزخونه دنبال میونگ بگردم.
شوگا:میونگ بیا این عکس رو ببین
میونگ:بده ببینم
شوگا:دیدی پیداش کردم
میونگ:کیو میگی؟....منظورت اته
شوگا:خو آره دیگه خیلی شبیه اته
میونگ:هر کسی که شبیه ات باشه خود ات نیست
شوگا:یکم دقت کن به عکس
میونگ:دارم میبینم ولی این دختر هیچ شباهتی به دختر من نداره...دوما ماسک زده....مردم وقتی ماسک میزنن ممکنه از لحاظ ظاهری شبیه خیلیا باشن در صورتی که اونایی که ما فکر میکنیم نیستن
شوگا:یعنی میگی که مامورایی که استخدام کردم دیگه دنبال این دختره نگردن
میونگ:بگردن اما دنبال دختر خودم ات بگردن نه دخترای دیگه
شوگا:باشه....بعد از ظهر زنگ میزنم بهشون میگم
میونگ:باشه
ادامه دارد......
تا شب دو تا پارت دیگه هم میزارم❤
این چند روزه نبودم داشتم سناریو های جدید رو مینوشتم که اونا رو هم آپلود میکنم🫂❤
(چند هفته بعد)
ات ویو:چند هفته از مستقل بودنم میگذره....تا الان که خوب پیش رفته....هم تونستم به درسام برسم...هم تونستم به کارم برسم....هم اینکه تا الان گسی دنبالم نیوفتاده......ولی چندروزیه بد سرما خوردم....و هر جا که میرم ماسک میزنم.....بعضی وقتا کلاه هم میزارم رو سرم....این چند وقته حس میکنم چند نفر تعقیبم حدودا یه هفته ای میشه که همچین حسین حسی دارم....فکر کنم باید به آقای چوی زنگ بزنم...بعد از ظهر باید بهش زنگ بزنم.
شوگا ویو:یه چند هفته ای هست که از نبودن ات میگذره...یه جورایی میشه گفت که خونه خیلی بدون اون سوت و کوره.....رفتم تو اتاقش و به چیزایی تو اتاقش بود نگاه کردم...منم تو همچین شرایطی بودم فرار میکردم....میونگ که دیگه مثل قبلا نیست نه میخنده نه حرفی میزنه و این خیلی منو آزار میده...لوکا هم که همش تو اتاقه......چرا هیچ خبری از ات نمیشه...نکنه یه جای دیگه فرار کرده باشه....قطعا ار جایی بره نمیتونه خارج از کره رفته باسه....البته این تا زمانی امکان داره که ۱۸ سالش بشه....با صدای پیامک گوشیم به خودم اومدم و دیدم چندتا پیام از ماموری که استخدام کرده بودم که دنبال ات بگرده برام اومده.....روی پیام ها زدم و چندتا عکس از دختری رو دیدم که خیلی شبیه ات بود ولی حیف که ماسک داشت.....چی؟....وایستا وایستا این پایین شهره....منم چند هفته ی پیش ات رو اونجا دیده بودم.....شاید هم توهم بود اما این عکس یه جورایی مدرک بود، مدرک اینکه شاید اون شب توهم نزده باشم....رفتم تو آشپزخونه دنبال میونگ بگردم.
شوگا:میونگ بیا این عکس رو ببین
میونگ:بده ببینم
شوگا:دیدی پیداش کردم
میونگ:کیو میگی؟....منظورت اته
شوگا:خو آره دیگه خیلی شبیه اته
میونگ:هر کسی که شبیه ات باشه خود ات نیست
شوگا:یکم دقت کن به عکس
میونگ:دارم میبینم ولی این دختر هیچ شباهتی به دختر من نداره...دوما ماسک زده....مردم وقتی ماسک میزنن ممکنه از لحاظ ظاهری شبیه خیلیا باشن در صورتی که اونایی که ما فکر میکنیم نیستن
شوگا:یعنی میگی که مامورایی که استخدام کردم دیگه دنبال این دختره نگردن
میونگ:بگردن اما دنبال دختر خودم ات بگردن نه دخترای دیگه
شوگا:باشه....بعد از ظهر زنگ میزنم بهشون میگم
میونگ:باشه
ادامه دارد......
تا شب دو تا پارت دیگه هم میزارم❤
این چند روزه نبودم داشتم سناریو های جدید رو مینوشتم که اونا رو هم آپلود میکنم🫂❤
۲۲.۱k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.