وی جیا
وی جیا
یعنی یعنی واقعا نمیتونم ب این دوتا ی زره اعتماد کنم تهیونگ که داشت میشکتتم اینم داش...
خدایاااا
رفتم اتتقمو کبپیدممم
ویوکوک
واقعا چرا یدفعه اینطور کردم یدفعه کنترلمو از دس دادمم
ولی ....
تهیونگ برگرد تا اتفاقی نیوفتاده
پرش زمانی ب صبح
ویو حیا از خواب بیدار شدم ولی میلی ب بیرون رفتن نداشتم
گثلا قرار بود اون کلبه رو درس کنیم
بد از ی ساعت
وقو کوک
جیا از اتاقش بیرون نمیومد مگه نمیخواست اون کلبه سوخته رو درس کنه؟
ز سمت اتاقش رفتم
درو باز کردم
ی دفعه با داد گف
جیا: بلد نیستی دررر بزنی
کوک: ...ن بلد نیستم
حیا: برو بیرون
کوک: مگه نمیخواستی اون کلبه مزخرفو درس کنی
جیا: مزخرف خودیییی
کوک: یادت رفته چی بت گفتممم هواست ب خودت باشه
جیا: وایسا اماده شم برین دیگهه احح
کوک: خب بابا پاین منتظرم
یعنی یعنی واقعا نمیتونم ب این دوتا ی زره اعتماد کنم تهیونگ که داشت میشکتتم اینم داش...
خدایاااا
رفتم اتتقمو کبپیدممم
ویوکوک
واقعا چرا یدفعه اینطور کردم یدفعه کنترلمو از دس دادمم
ولی ....
تهیونگ برگرد تا اتفاقی نیوفتاده
پرش زمانی ب صبح
ویو حیا از خواب بیدار شدم ولی میلی ب بیرون رفتن نداشتم
گثلا قرار بود اون کلبه رو درس کنیم
بد از ی ساعت
وقو کوک
جیا از اتاقش بیرون نمیومد مگه نمیخواست اون کلبه سوخته رو درس کنه؟
ز سمت اتاقش رفتم
درو باز کردم
ی دفعه با داد گف
جیا: بلد نیستی دررر بزنی
کوک: ...ن بلد نیستم
حیا: برو بیرون
کوک: مگه نمیخواستی اون کلبه مزخرفو درس کنی
جیا: مزخرف خودیییی
کوک: یادت رفته چی بت گفتممم هواست ب خودت باشه
جیا: وایسا اماده شم برین دیگهه احح
کوک: خب بابا پاین منتظرم
۱۱.۵k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.