کاش به دنیا نمیومدم

پارت 21











یکم بعد که زنگ خورد رفتیم کلاس رفتم پیش تهیونگ
-سلام
+علیک
اصن بهم نگا نمیکرد
-با مدیر حرف زدی
+نه هنوز
+چرا خودت حرف نمیزنی
-نمی خوای بگی ؟(مظلومانه)
-باشه خودم میگم
+اوکی
اومدم سرجام نشستم ولی نتونستم رفتم بیرون بغل کلاسمون یه جایی بود که میز و صندلی گذاشته بودن و یه یخچال بود پر از نوشیدنی های جورواجور
رفتم نشستم رو صندلی جوری که پشتم به سالن بود دستامو گذاشتم رو میز و سرمو گذاشتم روش و گریه کردم واقعا خیلی چرته چرا همه از من بدشون میاد؟؟
مگه من چیکارشون کرده بودم واقعا چرا

ویو کویین

داشتم برمیگشتم کلاس که چشم افتاد به الینا تو همین لحظه گوشیم زنگ خورد و مجبور شدم جواب بدم عموم بود در واقع عموی خودم نیست و من همینجوری عمو صداش میکنم در واقع وفادارترین فرد به منه
2الو
8سلام خوبی چخبرا
2خوبم عمو تو خوبی
8خوبم
8مدرسه ای؟؟
2آره
8تموم شد بیا پیشم یه سری اطلاعات جدید دارم
2اوکی میام
گوشیرو قطع کردم و رفتم کلاس

ویو الینا

همینجوری نشسته بودم که معلم ورزش اومد کلاسمون عررررررررر خیلی کراش بود البته الان وقتش نیست فک کنم متوجه من شد اومد پیشم و با صدای رسایی گفت
8ببخشید شما نمیخواید بیاید کلاس
-چرا استاد الان میام
8به نظر میاد گریه کردید حالتون خوبه ؟
-خوبم چیزی نیست
8الان همه داریم میریم حیاط پشتی زمین ورزش شما بیاید اگه نتونستید ادامه بدید میتونید استراحت کنید
-ممنون
پشت سر استاد وارد کلاس شدم و رفتم نشستم سر جام نگاه همه رو من بود منم از خجالت سرمو انداخته بودم پایین













ادامه دارد......
ببخشید اگه کوتاه شد