کاش به دنیا نمیومدم
پارت 19
اون رفت فک کنم دلش بد جور شکستس
ویو کویین
نمیدونم چرا اینو بهش گفتم نباید میگفتم ولی حالا که گفتم دیگه نمیشه کاریش کرد
یهو یاد مامانم افتادم وقتی که 12 سالم بود اومد پرورشگاه تا ببینتم اون آخرین تصویری که ازش تو ذهنم دارم حتی اون وقتم وقتی اومد حالمو نپرسید فقط مشکلاتشو گفت و اینم گفت که نمیتونه منو بزرگ کنه چون داره یه دختر مریض دیگه رو بزرگ میکنه (😐الکی گفته😂😂)
بیشتر از هرکسی ازش متنفرم اون کل این 18 سال و بهم دروغ گفت ازش متنفرم متنفرممممممم
ویو الینا
واقعا براش ناراحت شدم تازه داشتم میرفتم غذا بخورم که زنگ خورد رفتیم سر کلاس همش چشم رو کویین بود اما اون اصن نگامم نمی کرد به بغل دستیم که تهیونگ بود نگاه کردم اونم سرشو انداخته بود پایین و داشت تمرین حل میکرد خم شدمو یونگی رو نگاه کردم داشت چیزی رو که اشتباه نوشته بود پاک میکرد ای کاش زندگی هم یه پاکن داشت تا اشتباهامونو پاک کنیم شاید خیلی به این آرزوی من رسیدن و بعضی وقتا اشتباهاشونو پاک میکنن و ما فک می کنیم آدم بی نقصین اما یجا یادشون میره اشتباهشونو اصلاح کنن و چهره ضعیف و واقعی شونو میبینیم (سوس ماس😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂) تو همین فکرا بودم که استاد صدام کرد
8الینا پارک
-بله استاد
8حواست کجاس
-ببخشید چند لحظه حواسم پرت شد
8چیچی رو چند لحظه 15 دیقس حواسم بهت هست کلا تو هپروتی
-ببخشید استاد
8همین الان برو بیرون
-ولی استاد...
8برو بیرون زیاد حرف بزنی میفرستمت دفتر مدیر
از کلاس رفتم بیرون و به دیوار کنار در تکیه دادم و دست به سینه حرص خوردم
از این معلمه بدم میومد
ویو یونگی
با یه پوزخند به تهیونگ نگاه کردم که اونم تا منو دید با یه لبخند شیطانی ابرو بالا داد
نمیدونم چرا وقتی یکی مجازات میشه ما دوتا برادر خوشحال میشیم
ادامه دارد.....
ببخشید کوتاه شد ولی چون امتحانامون امروز تموم شده تا چند فیکو بدون شرط میزارم🤗
اون رفت فک کنم دلش بد جور شکستس
ویو کویین
نمیدونم چرا اینو بهش گفتم نباید میگفتم ولی حالا که گفتم دیگه نمیشه کاریش کرد
یهو یاد مامانم افتادم وقتی که 12 سالم بود اومد پرورشگاه تا ببینتم اون آخرین تصویری که ازش تو ذهنم دارم حتی اون وقتم وقتی اومد حالمو نپرسید فقط مشکلاتشو گفت و اینم گفت که نمیتونه منو بزرگ کنه چون داره یه دختر مریض دیگه رو بزرگ میکنه (😐الکی گفته😂😂)
بیشتر از هرکسی ازش متنفرم اون کل این 18 سال و بهم دروغ گفت ازش متنفرم متنفرممممممم
ویو الینا
واقعا براش ناراحت شدم تازه داشتم میرفتم غذا بخورم که زنگ خورد رفتیم سر کلاس همش چشم رو کویین بود اما اون اصن نگامم نمی کرد به بغل دستیم که تهیونگ بود نگاه کردم اونم سرشو انداخته بود پایین و داشت تمرین حل میکرد خم شدمو یونگی رو نگاه کردم داشت چیزی رو که اشتباه نوشته بود پاک میکرد ای کاش زندگی هم یه پاکن داشت تا اشتباهامونو پاک کنیم شاید خیلی به این آرزوی من رسیدن و بعضی وقتا اشتباهاشونو پاک میکنن و ما فک می کنیم آدم بی نقصین اما یجا یادشون میره اشتباهشونو اصلاح کنن و چهره ضعیف و واقعی شونو میبینیم (سوس ماس😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂) تو همین فکرا بودم که استاد صدام کرد
8الینا پارک
-بله استاد
8حواست کجاس
-ببخشید چند لحظه حواسم پرت شد
8چیچی رو چند لحظه 15 دیقس حواسم بهت هست کلا تو هپروتی
-ببخشید استاد
8همین الان برو بیرون
-ولی استاد...
8برو بیرون زیاد حرف بزنی میفرستمت دفتر مدیر
از کلاس رفتم بیرون و به دیوار کنار در تکیه دادم و دست به سینه حرص خوردم
از این معلمه بدم میومد
ویو یونگی
با یه پوزخند به تهیونگ نگاه کردم که اونم تا منو دید با یه لبخند شیطانی ابرو بالا داد
نمیدونم چرا وقتی یکی مجازات میشه ما دوتا برادر خوشحال میشیم
ادامه دارد.....
ببخشید کوتاه شد ولی چون امتحانامون امروز تموم شده تا چند فیکو بدون شرط میزارم🤗
۸.۹k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.