p

p.2


جونگ‌کوک آستیناشو بالا زد و وارد آشپزخونه شد. ا.ت هم با یه پیشبند صورتی که روش نوشته بود "سرآشپز کوچولو" پشت سرش اومد. جونگ‌کوک با خنده گفت:

– هنوز این پیشبند رو نگه داشتی؟

– آره خب! چون تو گفتی خوش‌شانس میاره!

جونگ‌کوک خندید و مواد رو روی میز چید. خمیر آماده بود، سس گوجه، پنیر، قارچ، فلفل دلمه‌ای، زیتون... همه چی کامل.

– خب خانوم سرآشپز، مرحله اول؟

– پهن کردن خمیر. ولی نه مثل سری پیش که بیضی شد!

– اون خمیر هنری بود!

ا.ت خمیر رو برداشت و شروع کرد به پهن کردن. جونگ‌کوک از پشت سرش خم شد و دستاشو گذاشت رو دستای ا.ت.

– بذار کمکت کنم...

– کمکه یا بهونه‌ست که دستتو بذاری رو دستم؟

جونگ‌کوک چشمکی زد.

– جفتش.

ا.ت سرخ شد ولی چیزی نگفت. چند دقیقه بعد همه چی آماده بود و پنیر هم پخش شده بود... البته به جز مقداری که دوباره روی زمین افتاد چون جونگ‌کوک بازم خواست "بندازتش بالا"!

– گفتم ننداز! – ا.ت خندید.

– عادت قدیمی نمی‌ره!

بالاخره پیتزا تو فر رفت و اون دوتا کنار هم نشستن رو زمین آشپزخونه. نور فر، عطر پیتزا، بارون بیرون و یه عشق ساده و صمیمی بینشون.

جونگ‌کوک سرشو گذاشت رو شونه‌ی ا.ت:

– می‌دونی چی این لحظه رو خاص می‌کنه؟

– چی؟

– اینکه با توئه.
دیدگاه ها (۲)

p.3جونگ‌کوک با جدیت یه کفگیر دستش گرفته بود و با لحنی قهرمان...

p.1امشب هوا خنک و شب آرامی بود. ا.ت از کارهای روزانه خلاص شد...

p.3صدای گلوله توی سرش پیچید همونجا مثل آدم هایی که فریز شدن ...

p.2که یه مرده اومد کنار ا.ت وایساد ا.ت دستاش روی میز بود و ب...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 36تهیونگ. فکر کنم اینه قرار د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط