خاطرات یک آرمی فصل پارت

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۳۴



- دیگه چی دوس نداری؟
- خب، دوغ گازدار دوس ندارم! شیر دوس ندارم! کفش پاشنه بلند دوس ندارم! اوه، راستی... محدود شدنم دوس ندارم!
- خب فرد خاصی هم هست که، دوسش نداشته باشی؟!
- هیترارو دوس ندارم.
لبخندی زد و گفت:
- هیترای کی؟
- تهیونگ ما آرمیا یه لیست سیاه داریم.
- خب؟
- توی اون لیست سیاه کسایی هستن ک به بتس و فن‌هاش که ما باشیم بی احترامی کردن و یا حقشونو پایمال کرد بگو خب
- خب؟
- خب آرزومه یه روزی از نزدیک ببینمشون و تیکهههه تیکهههه‌شون کنممممممم!!!
- وانیاااا آرووووم!
- صاری، من سر این مسائل یکم عصبی میشم!
- آهاا، یکم فقط درسته‌.‌..
- خب؟
- خب چی؟
- سوال بعدیت!
- آهاا، خب من ک از این لیست سیاه خبر داشتم یه جورایی!
- اوهوم.
- حالا بگو که‌‌‌... از چه کسایی خوشت میاد؟
- خب از بلک پینک خوشم میاد، از اکسو خوشم میاد، از استری کیدز خوشم میاد از کل کی پاپ خوشم میاد! از بیلی آیلیش خوشم میاد، از خودم خوشم میاد، از رپفارسی هم خوشم میاد، از لیتو خوشم میاد، از وانتونز خوشم میاد از آرتا خوشم میاد از....
- وانیا کافیه!
- هوم؟
- این همه گفتی ولی حتی یه ذره اسمی از ما نبردی!
- عزیزم، تو گفتی از چه کسایی خوشم میاد منم گفتم اینا... وگرنه من که از بی تی اس خوشم نمیاد!
- با تعجب نگام کرد و گفت:
- واقعاً خوشت نمیاد؟!
- اوهوم، من از بی تی اس خوشم نمیاد چون عاشقشونم! یه چیزی فراتر از این دو! چون برای من اونا فقط خواننده و رقصنده نیستند بلکه قسمتی از زندگی من اند. افراد مهم من اند. دوست داشتن فقط یه علاقه‌ست حتی میشه گفت زود گذره! ولی حس من بی‌تی‌اس و دنیای بنفش آرمیا، فراتر از حد گفتاره!
لبخند گرمی به روم زد و گفت:
- چه قشنگ!
- خب حالا تو بگو، از چی خوشت میاد؟
- خب، از رقص خوشم میاد، از کنسرت خوشم میاد، از فن ساین خوشم میاد، از آهنگای عاشقانه خوشم میاد، از سفر خوشم میاد، از...
- از؟
- از حرف زون با توهم خوشم میاد.
- اوهوم یعنی از منم خوشت میاد؟
- نه.
- اه، جدی؟
- بیب من اگه از کسی خوشم بیاد میبرمش رو تخت‌خوابم! ولی تو، بحثت جداست!
با تعجب نگاش کردم. یعنی چی خوشش بیاد میبره رو تخت‌خوابش؟ یعنی انقدر هوله؟ مثلا یه دختری تو خیابون راه بره میگه وای این چقدر خوشکله ببرمش رو تخت خوابه؟ اصلاً معنی نمیده این مسئله! یه بارم ته با من بود. یعنی از من خوشش اومده بوده؟ نه بابا میگه بحثم جدائه! خب شاید اون موقع بحثم وصل بوده! اهههه گیج کرد و منم مغزم نمیکشه! اصلاً غلط کرده! تخت خواب چیه؟! اینا چه غیراسلامی فکر می‌کنند. وااای رو تخت خواب کارای بدی می‌کنند!!! خب، شاید منظورش خوابیدن بوده! اصلاً خوابیدن رو تخت دو نفره با یه دختر چه معنی داره؟ خب بره با کوک بخوابه! با جیمین بخوابه! دختر دیگه چه صیغه‌ایه؟؟؟؟
....
.
.
.
.
.
دیدگاه ها (۳۷)

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۳۵غذا رسید و من هنوز به اون دخترا ...

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۳۶غذامونو در آرامش خوردیم و تموم ش...

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۳۳از دید نیکی"با اجازه" ای گفتم و ...

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۳۲(بچه ها رمان اروتومانیا و رمان د...

سناریو بی تی اسوقتی داری اهنگ گوش میدی و خوابت میبره میبینن ...

یعنی چی اخه؟فیک که اسیب نمیزنه اخه ولی اسمات چرا اسمات نوشتن...

【 𝐉𝐮𝐣𝐢𝐧𝐠𝐲𝐢.𝐤𝐢𝐤𝐮.𝐢𝐫 】بعضیا رو نمیشه کاری کرد😕بیاید یه حرفی با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط