☆♡پارت: ۵۷♡☆
☆♡پارت: ۵۷♡☆
شوگا جوابی نداد پس سویونگ پارچ ابی که کنار تخت بود و برداشت...
سویونگ: خودت خواستی اوپا من هشدار دادم...
پارچ و خالی کرد تو سرش!... شوگا فورا عین جن زده ها بلند شد و سویونگ پا به فرار گذاشت و شوگا بلند شد افتاد دنبالش...
شوگا: وایسا! وایسا ببینم! مگه دستم بهت نرسه!
سویونگ بدو بدو از پله هارفت پایین و شوگا همچنان دنبالش می دوید!
سویونگ دوید سمت میز و پشت نامجون و جین قایم شد...
جین: اروم باشین! چی شده؟!
شوگا: بیا اینجاا! کاریت ندارم! ی لحظه بیا...
سویونگ: نمیام!
نامجون: چیشده؟! چی کار کردی سویونگ؟
همه زل زده بودن به اون دوتا...
سویونگ: هیچی فقط پارچ آبو خالی کردم تو سرش...
همه زدن زیر خنده...
جین: چیی!؟ هیچی تاحالا جرئت نکرده بود همچین کاری با شوگا بکنه😂
جونگ کوک: بنظرم ی دوره کار اموزی بیام پیشت😂
شوگا: جونگ کوک!... تشری به جونگ کوک رفت و دوباره برگشت سمت سویونگ...
شوگا: حالا من با تو چی کار کنم؟!
سویونگ: هیچی! خب بیدارت کردم بیای ی چیزی بخوری بعد راه بیوفتیم بریم.. اما معذرت می خوام یکم زیاده روی کردم...
شوگا: خیلی خب این یدفه رو می بخشم ولی دیگه تکرار نشه!
سویونگ: چشم قول میدم دیگه تکرار نشه...
شوگا: خیلی خب من برم لباسای خیسمو عوض کنم الان میام...
شوگا رفت بالا لباساشو عوض کرد و اومد پایین... همه صبحونه اشون رو خوردن و رفت اتاقاشون که حاضر بشن و برن فرودگاه... بعد اینکه همه حاضر شدن سوار ماشینا شدن و رفتن فرودگاه و بعد چند دقیقه منتظر شدن سوار هواپیما شدن...
شرطا:
لایک: ۴۵
کامنت: ۵۰
در مورد فیک یکم نظر بدین...
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
شوگا جوابی نداد پس سویونگ پارچ ابی که کنار تخت بود و برداشت...
سویونگ: خودت خواستی اوپا من هشدار دادم...
پارچ و خالی کرد تو سرش!... شوگا فورا عین جن زده ها بلند شد و سویونگ پا به فرار گذاشت و شوگا بلند شد افتاد دنبالش...
شوگا: وایسا! وایسا ببینم! مگه دستم بهت نرسه!
سویونگ بدو بدو از پله هارفت پایین و شوگا همچنان دنبالش می دوید!
سویونگ دوید سمت میز و پشت نامجون و جین قایم شد...
جین: اروم باشین! چی شده؟!
شوگا: بیا اینجاا! کاریت ندارم! ی لحظه بیا...
سویونگ: نمیام!
نامجون: چیشده؟! چی کار کردی سویونگ؟
همه زل زده بودن به اون دوتا...
سویونگ: هیچی فقط پارچ آبو خالی کردم تو سرش...
همه زدن زیر خنده...
جین: چیی!؟ هیچی تاحالا جرئت نکرده بود همچین کاری با شوگا بکنه😂
جونگ کوک: بنظرم ی دوره کار اموزی بیام پیشت😂
شوگا: جونگ کوک!... تشری به جونگ کوک رفت و دوباره برگشت سمت سویونگ...
شوگا: حالا من با تو چی کار کنم؟!
سویونگ: هیچی! خب بیدارت کردم بیای ی چیزی بخوری بعد راه بیوفتیم بریم.. اما معذرت می خوام یکم زیاده روی کردم...
شوگا: خیلی خب این یدفه رو می بخشم ولی دیگه تکرار نشه!
سویونگ: چشم قول میدم دیگه تکرار نشه...
شوگا: خیلی خب من برم لباسای خیسمو عوض کنم الان میام...
شوگا رفت بالا لباساشو عوض کرد و اومد پایین... همه صبحونه اشون رو خوردن و رفت اتاقاشون که حاضر بشن و برن فرودگاه... بعد اینکه همه حاضر شدن سوار ماشینا شدن و رفتن فرودگاه و بعد چند دقیقه منتظر شدن سوار هواپیما شدن...
شرطا:
لایک: ۴۵
کامنت: ۵۰
در مورد فیک یکم نظر بدین...
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
۲۱.۶k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.