cold Mafia (P22)
cold Mafia (P22)
#جمهوری_اسلامی_ایران
لب هاشو میزاره رو لب های ا.ت تا دوتا مزاحم پیدا شد(شوگا و تهیونگ)
شوگا : چه آفتابی
کوک از ا.ت جدا میشه با عصبانیت میگه..
کوک : شما اینجا چیکار میکنید
شوگا : اومدیم به آفتاب زیبا تماشا کنی
کوک : آفتاب تو صورت ما هست*سرد،جدی*
شوگا : عاا اونجاست ببخشید.
کوک : اون یارو عوضی چیشد
شوگا : قبرشو کندیم
تهیونگ : *عصبانی هست با اینکه کوک ا.ت رو ماله خودش کرد*
ا.ت : چ..چی قبر کیو؟
تهیونگ : اون یارو کانگ
ا.ت : چی دارید میگید جونگکوک*جدی،تعجب*
جونگکوک : ا.ت تو نگران اون عوضی نباش زندست
شوگا : تو اتاق شک...آخ*تهیونگ زد به دستش*
ا.ت : اتاق شکنجه همون اتاقی بود که م....*جونگکوک حرفش قطع میکنه *
کوک : بریم داخل ا.ت*رفتن*
شوگا : متوجه حرف ا.ت نشدم کوک اونو برده اتاق شکنجه؟
تهیونگ شروع به زدن شوگا کرد*
شوگا : اییی چیکار آخ میکنی
تهیونگ : چرا دهنت جلوی ا.ت نمیبندی
شوگا شروع به فرار کردن کرد*
تهیونگ : وایسا بزدل کجا فرار میکنی*داد*
از زبان ا.ت :
داشتم گریم غلیظ میکردم کوک اومد داخل از پشت بغلم کرد..
کوک : پرنسمم
ا.ت : هوم
کوک : امشب منو تو تنها میریم جایی
ا.ت : کجا
کوک : سورپرایز هست *گردن ا.ت میبوسه و میره*
از زبان کوک : اون دوتا بزدل همه جا ظاهر میشن برا همین منو ا.ت میخوایم بریم...چیییییییی
جیمین : سلام
ادامه داره....
#جمهوری_اسلامی_ایران
لب هاشو میزاره رو لب های ا.ت تا دوتا مزاحم پیدا شد(شوگا و تهیونگ)
شوگا : چه آفتابی
کوک از ا.ت جدا میشه با عصبانیت میگه..
کوک : شما اینجا چیکار میکنید
شوگا : اومدیم به آفتاب زیبا تماشا کنی
کوک : آفتاب تو صورت ما هست*سرد،جدی*
شوگا : عاا اونجاست ببخشید.
کوک : اون یارو عوضی چیشد
شوگا : قبرشو کندیم
تهیونگ : *عصبانی هست با اینکه کوک ا.ت رو ماله خودش کرد*
ا.ت : چ..چی قبر کیو؟
تهیونگ : اون یارو کانگ
ا.ت : چی دارید میگید جونگکوک*جدی،تعجب*
جونگکوک : ا.ت تو نگران اون عوضی نباش زندست
شوگا : تو اتاق شک...آخ*تهیونگ زد به دستش*
ا.ت : اتاق شکنجه همون اتاقی بود که م....*جونگکوک حرفش قطع میکنه *
کوک : بریم داخل ا.ت*رفتن*
شوگا : متوجه حرف ا.ت نشدم کوک اونو برده اتاق شکنجه؟
تهیونگ شروع به زدن شوگا کرد*
شوگا : اییی چیکار آخ میکنی
تهیونگ : چرا دهنت جلوی ا.ت نمیبندی
شوگا شروع به فرار کردن کرد*
تهیونگ : وایسا بزدل کجا فرار میکنی*داد*
از زبان ا.ت :
داشتم گریم غلیظ میکردم کوک اومد داخل از پشت بغلم کرد..
کوک : پرنسمم
ا.ت : هوم
کوک : امشب منو تو تنها میریم جایی
ا.ت : کجا
کوک : سورپرایز هست *گردن ا.ت میبوسه و میره*
از زبان کوک : اون دوتا بزدل همه جا ظاهر میشن برا همین منو ا.ت میخوایم بریم...چیییییییی
جیمین : سلام
ادامه داره....
۹.۵k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.