بازیگران زندگی
بازیگران زندگی
part86
(ویو ا.ت)
جیوو لبخندی زد و لباس رو سمت من گرفت
جیوو : بپوشش
ا.ت : خیلی خب اما قبلش...
صدام رو یکم اوردم پایین تا کسی نشنوه
ا.ت : باید یچزی بهت بگم
جیوو : خیلی خب
لباس رو داد به خدمتکارا و اومد سمت من
ا.ت : خب...چند هفته پیش یونگ اومد پیش منو گفت که...
صداش رو بالا برد و با هیجان گفت
جیوو : یونگگ؟؟!!!
ا.ت : هیس آروم باش ، اره یونگ
همون لحطه یونگ با چندتا مرد که پر تو دستشون بادکنک و شکلات بود خیلز خوشحال و هیجان زده اومد سمت ما
یونگ : چطوری زن داداش؟
ا.ت : هوففف از صبح تاحالا دارم لباس عوص میکنم بنطرت چطورم؟
یونگ : حتما خسته ای برو بشین
رفتم و روی یکی از مبلا تشستم اونارو نگاه کردم ... یهو یونگ جلوی جیوو زانو زد از توی جیبش یک جعبه قرمز رنگی در اورد و جلو جیو بازش کرد
زیاد تعجب نکردم ولی خیلی خوشحال بودم چون خودم این ایده رو بهش دادم
یونگ : پرنسس...با من ازدواج میکنی؟...یا بهتر بگم مال من میشی؟
قبل از اینکه انتظارشو داشته باشم جیوو یک جیع گوش خراشی که همهرو ناشنوا میکنه از خوشحالی کشید ، گوشام رو با دستام گرفتم وقتی جیغش تموم شد دستم رو از روی گوشم برداشتم
جیوو : اره اره اره
و بعدش یونگ بلند شد و جیوو پرید تو بعلش انگشتر رو دستش کرد و دوباره بغلش کرد که یهو...
...
ادامه دارد🦋🕸
part86
(ویو ا.ت)
جیوو لبخندی زد و لباس رو سمت من گرفت
جیوو : بپوشش
ا.ت : خیلی خب اما قبلش...
صدام رو یکم اوردم پایین تا کسی نشنوه
ا.ت : باید یچزی بهت بگم
جیوو : خیلی خب
لباس رو داد به خدمتکارا و اومد سمت من
ا.ت : خب...چند هفته پیش یونگ اومد پیش منو گفت که...
صداش رو بالا برد و با هیجان گفت
جیوو : یونگگ؟؟!!!
ا.ت : هیس آروم باش ، اره یونگ
همون لحطه یونگ با چندتا مرد که پر تو دستشون بادکنک و شکلات بود خیلز خوشحال و هیجان زده اومد سمت ما
یونگ : چطوری زن داداش؟
ا.ت : هوففف از صبح تاحالا دارم لباس عوص میکنم بنطرت چطورم؟
یونگ : حتما خسته ای برو بشین
رفتم و روی یکی از مبلا تشستم اونارو نگاه کردم ... یهو یونگ جلوی جیوو زانو زد از توی جیبش یک جعبه قرمز رنگی در اورد و جلو جیو بازش کرد
زیاد تعجب نکردم ولی خیلی خوشحال بودم چون خودم این ایده رو بهش دادم
یونگ : پرنسس...با من ازدواج میکنی؟...یا بهتر بگم مال من میشی؟
قبل از اینکه انتظارشو داشته باشم جیوو یک جیع گوش خراشی که همهرو ناشنوا میکنه از خوشحالی کشید ، گوشام رو با دستام گرفتم وقتی جیغش تموم شد دستم رو از روی گوشم برداشتم
جیوو : اره اره اره
و بعدش یونگ بلند شد و جیوو پرید تو بعلش انگشتر رو دستش کرد و دوباره بغلش کرد که یهو...
...
ادامه دارد🦋🕸
- ۵.۳k
- ۳۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط