چشمای قشنگ تو
#part45
چشمای قشنگ تو✨
1ماهی میگذره
قراره امروز بریم کیش
راستی متین از نیکا خواستگاری کرده🙃
اما نیکا جوابی نداده.....
نمیدونم ولی منم تو این مدت با خودم کنار اومدم که به ارسلان علاقه دارم
این چند وقت خیلی هوامو داشته
بیشتر از همه
راسش بعد محراب تنها پسریه که بهش اعتماد دارم
وسایل هامو جمع کردم و رفتم سوار ماشین شدیم و به سمت فرودگاه رفتیم
دیانا:ای خدا خیلی شلوغه
مهشاد:وای آره سرم درد گرفت
محراب:الان فصل کیشه دیگه
دیانا:ای کیو اخه کی تو تابستون میره کیش؟
محراب:ما😂
مهشاد:الان آنقدر گرمه ببین اونجا چه خبره
مهناز:غر نزنید بیاین کمک
کلی تو فرودگاه وایسادیم
تا بلاخره سوار شدیم
مهمان دار:خانم رحیمی شما اینجا بشیند
دیانا:آخه خانوادم اونورن
مهمان دار:ببخشید ولی این شماره صندلی هاس
دیانا:هوففففف ممنون!
همه آخر هواپیما بودن
منم اول
پیش یه دختره نشستم
دختره:چطوری؟
دیانا:مرسی
دختره:چقدر سردی
دیانا:چیکار کنم
دختره:برای چی میخوای بری کیش
دیانا:به همون دلیلی که تو میری
دختره :اععععع یعنی توعم اجرا داری؟
دیانا:نه😐
دختره:آخه خودت میگی
دیانا:.....
دختره:نمیخوای بپرسی چه اجرایی دارم؟
دیانا:من فضول نیستم
دختره:من ساز میزنمممممم
دیانا:هیییی گوشم چته؟
دختره:بگم چه سازی؟
دیانا:مهم نیس
دختره:آه چقدر تو چصیییی
دیانا:بیخیال
دختره:ویالون میزنم(یه کارت از جیبش درآورد) بیا اگه خواستی حتما بیا
دیانا:نگاهی به کارت انداختم اوممم بدم نبود
دیانا:اگه بشه حتما میام
دختره:وایییییی واقعا؟
دیانا:آره
دختره:اسمت جیه
دیانا:اسمم دیاناس
دختره:چه باحال
دیانا:اسم تو چیه؟
دختره:آروشا
دیانا:خوشبختم!
چشمای قشنگ تو✨
1ماهی میگذره
قراره امروز بریم کیش
راستی متین از نیکا خواستگاری کرده🙃
اما نیکا جوابی نداده.....
نمیدونم ولی منم تو این مدت با خودم کنار اومدم که به ارسلان علاقه دارم
این چند وقت خیلی هوامو داشته
بیشتر از همه
راسش بعد محراب تنها پسریه که بهش اعتماد دارم
وسایل هامو جمع کردم و رفتم سوار ماشین شدیم و به سمت فرودگاه رفتیم
دیانا:ای خدا خیلی شلوغه
مهشاد:وای آره سرم درد گرفت
محراب:الان فصل کیشه دیگه
دیانا:ای کیو اخه کی تو تابستون میره کیش؟
محراب:ما😂
مهشاد:الان آنقدر گرمه ببین اونجا چه خبره
مهناز:غر نزنید بیاین کمک
کلی تو فرودگاه وایسادیم
تا بلاخره سوار شدیم
مهمان دار:خانم رحیمی شما اینجا بشیند
دیانا:آخه خانوادم اونورن
مهمان دار:ببخشید ولی این شماره صندلی هاس
دیانا:هوففففف ممنون!
همه آخر هواپیما بودن
منم اول
پیش یه دختره نشستم
دختره:چطوری؟
دیانا:مرسی
دختره:چقدر سردی
دیانا:چیکار کنم
دختره:برای چی میخوای بری کیش
دیانا:به همون دلیلی که تو میری
دختره :اععععع یعنی توعم اجرا داری؟
دیانا:نه😐
دختره:آخه خودت میگی
دیانا:.....
دختره:نمیخوای بپرسی چه اجرایی دارم؟
دیانا:من فضول نیستم
دختره:من ساز میزنمممممم
دیانا:هیییی گوشم چته؟
دختره:بگم چه سازی؟
دیانا:مهم نیس
دختره:آه چقدر تو چصیییی
دیانا:بیخیال
دختره:ویالون میزنم(یه کارت از جیبش درآورد) بیا اگه خواستی حتما بیا
دیانا:نگاهی به کارت انداختم اوممم بدم نبود
دیانا:اگه بشه حتما میام
دختره:وایییییی واقعا؟
دیانا:آره
دختره:اسمت جیه
دیانا:اسمم دیاناس
دختره:چه باحال
دیانا:اسم تو چیه؟
دختره:آروشا
دیانا:خوشبختم!
۲.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.