رمان مافیاهای جذاب من ✸ فصل ۲
رمان مافیاهای جذاب من ✸ فصل ۲
# پارت ۲۲
سوهو : ( ماسکش رو که شبه جیمین بود رو از صورتش بر میداره ) منو با جیمین واقعی اشتب گرفتی ( پوزخند )
جیمین : جیمین واقعی منم ....
ا.ت : وای جیمین باورم نمیشه که کوک رو سرو کار گذاشتین ( گریه )
جیمین : منم نترس چیزی نیست ببخشید که آسیب دیدی
( نویسنده : بچه ها جیمین و سوهو جای هم دیگه رو عوض کرده بودن و در اصل کسی که کوک باهاش جنگید سوهو و کسی که کوک رو کشت جیمین بوده 😅 )
ا.ت : جیمین حالم خوبه ولی کوک رو کشتی ... چرااااا ؟ ( گریه )
جیمین : زده به سرت میخواست بکشتت ....
ا.ت : نه .... نه جیمین .... جیمین نجاتش بده لطفاااااا .... جیمین کوکم رو نجان بده .... تورو خدا جیمین .... جیمین لطفااااا ( گریه و جیغ ) کوک بیدار شو .... خرگوش من پاشو چشمای قشنگت رو وا کن لطفا .... لطفا پاشو دوباره برات شیر موز درست میکنن ... دوباره اون خندههای خوشگلت رو نشونم بده کوک طورو خدا پاشو کوک .... ( گریه )
جیمین : ا.ت .... ا.ت پاشو ... اون مرده ... نزار گریه هات رو ببینم .... اصلا مگه الانم دوسش داری
ا.ت : نه .... نه من کوک رو تنها نمیزارم .... ولم کنننن .... کوک ببخشید .... ببخشیدددد همش تقصیر من بود منو ببخشششششش ( گریه )
جیمین : ا.ت پاشووو ( بلند )
ا.ت : وایسا تو برو منم میام ....
ویو ا.ت : جیمین رو فرستادم رفت که یه دفعه تهیونگ رو دیدم که داشت بخاطر کوک گریه میکرد ....
ا.ت : ته ... من باید برم .... لطفا یه جای خوب خاکش کن همیشه برو دیدنش نزار تنهایی به دلش بمو تو هم آدرس جایی که خاکش کردی رو برام بفرست .... لطفا مواظب خرگوشم باش ( گریه )
تهیونگ : همش به خاطر تو بود .... تو باعث مرگشی تو کشتیش تو جونگ کوک منو کشتی ..... تو کشتیشششششش ( گریه )
ا.ت : میدونم .... میدونم ... همش بخاطر من بود ببخشید .... ( گریه )
تهیونگ : فقط برو گم شو ....
ویو ا.ت : با گریه رفتم بیرون و سوار ماشین شدم .....
( نویسنده : به خدا نمیخواستم زود بزارم ولی یکیتون گفتین تورو خدا پارت بعدی رو بزار که قند تو دلم آب شد گفتم زود بزارم 🥺 )
( نویسنده : خب تا پارت بعدی بای بی زحمت لایکم کنین و اگه از رمانم خوشتون اومد دنبالم کنین 🥰 )
# پارت ۲۲
سوهو : ( ماسکش رو که شبه جیمین بود رو از صورتش بر میداره ) منو با جیمین واقعی اشتب گرفتی ( پوزخند )
جیمین : جیمین واقعی منم ....
ا.ت : وای جیمین باورم نمیشه که کوک رو سرو کار گذاشتین ( گریه )
جیمین : منم نترس چیزی نیست ببخشید که آسیب دیدی
( نویسنده : بچه ها جیمین و سوهو جای هم دیگه رو عوض کرده بودن و در اصل کسی که کوک باهاش جنگید سوهو و کسی که کوک رو کشت جیمین بوده 😅 )
ا.ت : جیمین حالم خوبه ولی کوک رو کشتی ... چرااااا ؟ ( گریه )
جیمین : زده به سرت میخواست بکشتت ....
ا.ت : نه .... نه جیمین .... جیمین نجاتش بده لطفاااااا .... جیمین کوکم رو نجان بده .... تورو خدا جیمین .... جیمین لطفااااا ( گریه و جیغ ) کوک بیدار شو .... خرگوش من پاشو چشمای قشنگت رو وا کن لطفا .... لطفا پاشو دوباره برات شیر موز درست میکنن ... دوباره اون خندههای خوشگلت رو نشونم بده کوک طورو خدا پاشو کوک .... ( گریه )
جیمین : ا.ت .... ا.ت پاشو ... اون مرده ... نزار گریه هات رو ببینم .... اصلا مگه الانم دوسش داری
ا.ت : نه .... نه من کوک رو تنها نمیزارم .... ولم کنننن .... کوک ببخشید .... ببخشیدددد همش تقصیر من بود منو ببخشششششش ( گریه )
جیمین : ا.ت پاشووو ( بلند )
ا.ت : وایسا تو برو منم میام ....
ویو ا.ت : جیمین رو فرستادم رفت که یه دفعه تهیونگ رو دیدم که داشت بخاطر کوک گریه میکرد ....
ا.ت : ته ... من باید برم .... لطفا یه جای خوب خاکش کن همیشه برو دیدنش نزار تنهایی به دلش بمو تو هم آدرس جایی که خاکش کردی رو برام بفرست .... لطفا مواظب خرگوشم باش ( گریه )
تهیونگ : همش به خاطر تو بود .... تو باعث مرگشی تو کشتیش تو جونگ کوک منو کشتی ..... تو کشتیشششششش ( گریه )
ا.ت : میدونم .... میدونم ... همش بخاطر من بود ببخشید .... ( گریه )
تهیونگ : فقط برو گم شو ....
ویو ا.ت : با گریه رفتم بیرون و سوار ماشین شدم .....
( نویسنده : به خدا نمیخواستم زود بزارم ولی یکیتون گفتین تورو خدا پارت بعدی رو بزار که قند تو دلم آب شد گفتم زود بزارم 🥺 )
( نویسنده : خب تا پارت بعدی بای بی زحمت لایکم کنین و اگه از رمانم خوشتون اومد دنبالم کنین 🥰 )
۴.۲k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.