پارت هفتم رمان ارباب مافیایی
پارت هفتم رمان ارباب مافیایی
شرط ۲۸ تا لایک و ۱۳ تا کامنت بوص بهتون شرط رو انجام بدین💋🥺
رفتیم نشستیم که برامون
آنچه گذشت 🔗
شروع∅∅∅∅∅
برامون ویسگی اوردن
مرده:خب خانمعع؟( مثلا اسمشو نمیدونه😂)
نایا: نایا هستم
مرده: شما نامزد آقای جین هستین
جین: مگه ت کر بودی پشت تلفن گفتم نامزدم بود
مرده: اوک
مرده:جین اما واقعا نامزد خوشگلی داری 😈
جین: خون کل چشمامو گرفت رفتم مرده رو کلی زدم دیگه اخراش خون بالا می آورد دست نایا رو گرفتم از اون بار آوردم بیرون به نایا گفتم
جین: برو توی ماشین بشین تا بیام( با حرص)
نایا: جین ببخشید ارباب
جین: دیگه نمیخواد به من بگی ارباب
نایا: چی چرا؟
جین: برو توی ماشین بشین(بلند )
نایا: چشم
جین: وقتی نایا رفت توی ماشین نشست
رفتم توی بار داشتم میرفتم باز طرف اون مرده که دیدم به بادی گاردش میگه نامزد اون جین حرمزداه رو برای من بیار تا با اون نامزدش یکم حال کنم
جین: رفتم تو تفگمو در آوردم گذاشتم روی سرش گفتم چه گوهی درمورد عشق من گفتی حرمزداع بیشرف
مرده:, غلط کردم آقای جین
جین:, دیگه فایده ندارع زنگ زدم به جیمین که بیاد
جین: جیمین سریع بیا بار خودمون
جیمین: باشه
یه ربع بعد0000000
جیمین:, جین چی شده چرا روی این اسلحه کشیدی
جین:, این حرمزاده به نامزد من چشم داره و میخواد باهاش حال کنه خودت میدونی که چیزی که مال کنه ماله منهههه( با داد)
جیمین:, نامزد کدوم نامزد ( در گوشش)
جین: نایا
جیمین:, عااا اره الان چی بکنم با این آقا ?😏
جین: ببرش توی خرابه خودمون ۷۷۷۷ تا شلاق بزن آمدم یعنی مرده باشه
جیمین:, باش برو با خانمت عشق کن (با خنده های ریز)
جین:, مرگ
جین: رفتم دیدم نایا هنوز داخل ماشینع
نایا: ارباب چرا آنقدر دی
نایا: رفتم بگم که ارباب چرا آنقدر دیر کردین
آمد نزدیک گفت
جین: فکر کنم مغز ت مشکل داره عاااا وقتی میگم به من بگو ارباب میگی جین میگم نگو ارباب میگی ارباب مشکلی مغرت داره بگو
نایا: خیر مشکلی نداره
جین: باش
جین: با سرعت گاز دادم
پارت هفتم
شرط ۲۸ تا لایک و ۱۳ تا کامنت بوص بهتون شرط رو انجام بدین💋🥺
رفتیم نشستیم که برامون
آنچه گذشت 🔗
شروع∅∅∅∅∅
برامون ویسگی اوردن
مرده:خب خانمعع؟( مثلا اسمشو نمیدونه😂)
نایا: نایا هستم
مرده: شما نامزد آقای جین هستین
جین: مگه ت کر بودی پشت تلفن گفتم نامزدم بود
مرده: اوک
مرده:جین اما واقعا نامزد خوشگلی داری 😈
جین: خون کل چشمامو گرفت رفتم مرده رو کلی زدم دیگه اخراش خون بالا می آورد دست نایا رو گرفتم از اون بار آوردم بیرون به نایا گفتم
جین: برو توی ماشین بشین تا بیام( با حرص)
نایا: جین ببخشید ارباب
جین: دیگه نمیخواد به من بگی ارباب
نایا: چی چرا؟
جین: برو توی ماشین بشین(بلند )
نایا: چشم
جین: وقتی نایا رفت توی ماشین نشست
رفتم توی بار داشتم میرفتم باز طرف اون مرده که دیدم به بادی گاردش میگه نامزد اون جین حرمزداه رو برای من بیار تا با اون نامزدش یکم حال کنم
جین: رفتم تو تفگمو در آوردم گذاشتم روی سرش گفتم چه گوهی درمورد عشق من گفتی حرمزداع بیشرف
مرده:, غلط کردم آقای جین
جین:, دیگه فایده ندارع زنگ زدم به جیمین که بیاد
جین: جیمین سریع بیا بار خودمون
جیمین: باشه
یه ربع بعد0000000
جیمین:, جین چی شده چرا روی این اسلحه کشیدی
جین:, این حرمزاده به نامزد من چشم داره و میخواد باهاش حال کنه خودت میدونی که چیزی که مال کنه ماله منهههه( با داد)
جیمین:, نامزد کدوم نامزد ( در گوشش)
جین: نایا
جیمین:, عااا اره الان چی بکنم با این آقا ?😏
جین: ببرش توی خرابه خودمون ۷۷۷۷ تا شلاق بزن آمدم یعنی مرده باشه
جیمین:, باش برو با خانمت عشق کن (با خنده های ریز)
جین:, مرگ
جین: رفتم دیدم نایا هنوز داخل ماشینع
نایا: ارباب چرا آنقدر دی
نایا: رفتم بگم که ارباب چرا آنقدر دیر کردین
آمد نزدیک گفت
جین: فکر کنم مغز ت مشکل داره عاااا وقتی میگم به من بگو ارباب میگی جین میگم نگو ارباب میگی ارباب مشکلی مغرت داره بگو
نایا: خیر مشکلی نداره
جین: باش
جین: با سرعت گاز دادم
پارت هفتم
۱۶.۶k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.